جواز علت و حرمت معلول در غناخوانی لهوی
غنا در تعریف فقیهان «مد الصوت مع الترجیع المطرب» است و محقق عاملی همه این قیود را به تحویل معنایی میبرد و آن را مباح میسازد.
وی گوید: روایت خود توصیه نموده است قرآن کریم را به صورت
(۱۷۳)
ترجیع غنایی بخوانید؛ این در حالی است که وی پیش از این گفت قرآن را به صورت غنایی نخوانید، از این رو، وی در توجیه آن میگوید صوت طربانگیز است که غناست و اشکال دارد یا هر چیزی که عرف آن را غنا بداند، دارای اشکال است؛ یعنی همان غناخوانی اهل لهو و اوباش و اراذل.
البته به ایشان باید یادآور شد که این خواندن اوباش و اراذل نیست که طربانگیز است، بلکه ترجیع و مد صوتی که در نحوه خواندن آنان است، طربزا میباشد، در این صورت شما چگونه میگویید مد صوت و ترجیع اشکال ندارد و طربانگیزی است که سبب حرمت غنا میشود؛ در حالی که با وجود ترجیع طربانگیز ایجاد طرب امری قهری و ضروری است، ولی ایشان معلول و طرب را حرام میشمرد و نه علت ایجاد آن را.
محقق عاملی بر این عقیده است که ترجیع بر دو قسم غنایی و غیر غنایی است. ترجیع غنایی آن است که خوشامد نفس را در پی دارد و ترجیع غیر غنایی خوشامدی را سبب نمیشود و مهم این است که این حالت خوشایند ایجاد نشود و به این بیان تنها خوشامد نفس است که اشکال دارد، حال اگر کسی از غیر خواندن نیز لذت ببرد، آیا آن کار اشکال دارد؟ چرا خوشامدی نفس حرام باشد؟
جناب شیخ علی طرب را حرام میداند؛ در حالی که وی باید ترجیع را که موجب طرب است دارای اشکال بداند و نه خود طرب را که به صورت قهری از ترجیع پدید میآید.
(۱۷۴)