۱۳۹۵-۰۵-۰۲

دلایل جواز غناخوانی

دور شدن از مشی علمی

مرحوم عاملی در این کتاب به‌جای بحث علمی چماقی به دست می‌گیرد و هم‌چون اهل ظاهر، از بی‌احترامی به مرحوم سبزواری فروگذار نمی‌کند و او را غافل و گمراه و پیرو ناصبی‌ها می‌خواند و سخن از در خطر بودن دین با پیدایش این افکار سر می‌دهد. وجود چنین رویکردهایی در مباحث علمی، نه تنها حوزه‌ها را علمی نمی‌سازد، بلکه فضا را برای

(۱۶۶)

فعالیت عالمان آزاداندیش و تولیدگران دانش و ایده‌های نو نیز محدود می‌سازد. وی می‌نویسد:

«وبقیت الأحادیث التی توهّم منها الدلالة علی جوازه، بل علی استحبابه فی القرآن توهّما لا یعبأ به ممّن مال إلی ما ذهب إلیه بعض النواصب بمحض التقلید له، وحبّا لانقیاد أهل هذا الفن، وطلبا لتکثیر السواد والاتباع حبّا للرئاسة الباطلة والدنیا الفانیة، مع انضمام عدم التمییز، وقلّة البضاعة کما یظهر ممّا یأتی.

فمنها ما رواه الکلینی رضوان اللّه علیه فی الکافی عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عمّن ذکره، عن أبی عبداللّه علیه‌السلام قال: «إنّ القرآن نزل بالحزن فاقرؤوه بالحزن»(۱).

جناب عاملی ده نمونه از روایات جواز را که بر قرائت قرآن کریم با صوت نیکو دلالت دارد، نقل می‌نماید. وی گوید:

روایاتی نیز هست که از آن توهم جواز غنا، بلکه استحباب آن در قرآن کریم شده است. توهمی که به آن توجهی نمی‌شود و مهم نیست؛ آن هم از طرف کسانی که در پی ناصبی‌ها راه می‌افتند و می‌خواهند از آنان تقلید کنند.

مراد ایشان دراویش و صوفیانی هستند که در آن عصر به همت خاندان صفوی به قدرت رسیده بودند و آزادی عمل داشتند. عاملی گوید قایلان به جواز، این سخنان را به خاطر دوست داشتن فلاسفه و اهل فن و موسیقاران می‌گویند؛ چرا که خود اهل فلسفه بوده‌اند و نیز به دنبال این

۱. تنبیه الغافلین و تذکیر العاقلین، ص ۸.

(۱۶۷)

هستند که مردم رادر پی خود به راه اندازند. کسانی که خواهان ریاستی باطل و دنیایی فانی هستند. وی در این عبارات به امام جمعه بودن مرحوم سبزواری اشاره دارد. با آن که این فرد سواد و بضاعت چندانی ندارد و گویا وی می‌گوید ما هستیم که باسواد می‌باشیم و به زودی مشخص می‌شود که چه کسی باسوادتر است. مرحوم عاملی در این عبارات ساده، با ذکاوت تمام، سخن دل خود را آورده است.

,