عمل اصحاب
وقال القاضی ابوالطیب: استماعه من المرأة التی لیست بمحرم له لا یجوز عند أصحاب الشافعی؛ سواء کانت مکشوفةً أو من وراء حجاب، وسواء کانت حرّة أو مملوکة. وقال: قال الشافعی: صاحب الجاریة إذا جمع النّاس لسماعها فهو سفیه ترد شهادته… .
وأمّا مالک فقد نهی عن الغناء، وقال: إذا اشتری جاریةً فوجدها مغنّیة کان له ردّها… .
ونقل أبوطالب المکی إباحة السماع من جماعة، فقال: سمع من الصحابة عبداللّه بن جعفر وعبداللّه بن زبیر والمغیرة بن شعبة ومعاویة وغیرهم، وقال: قد فعل ذلک کثیر من السلف الصالح صحابی وتابعی بإحسان، وقال: لم یزل الحجازیون عندنا بمکة
(۱۳۶)
یسمعون السماع فی أفضل أیام السنة، وهی الأیام المعدودات التی أمر اللّه عباده فیها بذکره کأیام التشریق، ولم یزل أهل المدینة مواظبین کأهل مکة علی السماع إلی زماننا هذا، فأدرکنا أبامروان القاضی، وله جوار یسمعن النّاس التلحین أعدّهن للصوفیة.
قال: وکان لعطاء جاریتان یلحنان، فکان إخوانه یستمعون إلیها. قال: وقیل لأبی الحسن بن سالم کیف تنکر السماع وقد کان الجنید وسری السقطی وذوالنون یستمعون؟ فقال وکیف أنکر السماع وقد أجازه وسمعه من هو خیر منّی، فقد کان عبد اللّه بن جعفر الطیار یسمع، وإنّما أنکر اللهو واللعب فی السماع… .
وحکی عن بعض الشیوخ أنّه قال: رأیت أبا العباس الخضر علیهالسلام فقلت له: ما تقول فی هذا السماع الذی اختلف فیه أصحابنا؟ فقال هو الصفو الزلال الذی لا یثبت علیه أقدام العلماء(۱)».
قاضی ابوالطیب گوید شنیدن غنا از زنان بیگانه و نامحرم در دیدگاه شافعیان جایز نیست؛ خواه دیده شود یا از پشت پرده بخواند و خواه کنیز باشد یا آزاد. شافعی گوید: کسی که کنیزی خواننده داشته باشد و مردم را برای شنیدن صدای او گرد آورد سفیه است و شهادت وی از این رو پذیرفته نیست. البته چنین شخصی سفیه است.
مالک از غناخوانی نهی نموده و گوید اگر کسی کنیزی بخرد و او را خواننده بیابد به سبب وجود عیب در او میتواند او را باز گرداند.
ابوطالب مکی از گروهی نقل کرده که سماع جایز است و گوید سماع از برخی از اصحاب مانند عبدالله بن جعفر، مغیرة بن شعبه،
۱ـ احیاء علوم الدین، ج ۲، صص ۲۶۸ ـ ۲۷۰.
(۱۳۷)
معاویه و دیگران شنیده شده و گوید بسیاری از گذشتگان از صحابی صالح و تابعان نیکوکردار شنیده شده است و همواره اهل حجاز در مکه سماع را در بهترین ایام سال که همان ایام معدودات(تشریق) است انجام میدادهاند و به شنیدن آن رو میآوردهاند و اهالی مدینه نیز همانند مکیان تا حال بر سماع مواظبت داشتهاند و ما قاضی ابامروان را یافتیم که کنیزان خوانندهای داشت که مردم را با آوازخوانی به صوفی گرایی دعوت میکردند. همچنین عطاء دو کنیز داشت که غناخوانی مینمودند و برادران و همراهان وی از آنان غنا میشنیدند. به ابی الحسن سالم گفته شد شما چگونه سماع را زشت میدانید در حالی که جنید و سری سقطی و ذوالنون به سماع گوش فرا میدادهاند؟ وی در پاسخ گفت: من چگونه سماع را منکر بدانم در حالی که کسانی که بهتر از من بودهاند آن را اجازه دادهاند. شخصی چون عبد الله بن جعفر سماع را میشنیده است. من لهو و لعب در سماع را انکار دارم و آن را زشت میشمرم و نه اصل سماع را.
از برخی مشایخ حکایت شده که وی گفت من ابو عباس خضر را دیدم و به او گفتم: درباره سماع که اصحاب در آن اختلاف دارند چه دیدگاهی دارید؟ وی گفت سماع برگزیده و زلالی صافی است که گامهای عالمان بر آن استوار نمانده و به حقیقت آن نرسیدهاند.
غزالی عملی بسیاری از اصحاب را میآورد تا جواز غنا و موسیقی را از این طریق، اثبات نماید. عمل اصحاب در نزد اهل سنت حجت است، اما در دیدگاه ما تنها قول، فعل و تقریر معصوم، حجت میباشد.
(۱۳۸)