۱۳۹۵-۰۵-۰۲

دلایل جواز غناخوانی

رابطه زیبایی صوت و غنا

مرحوم سبزواری می‌فرماید:

ممکن است مراد از صوت حسن، مدح غنا نباشد، بلکه مدح کردن صفاتی مانند جودت کلام است؛ در حالی که این وصف برای انسان‌های بلیغ، متکلم و منبری است و نه برای خوانندگان و روضه‌خوانان.

البته ایشان تصریح می‌کند که این سخن از وی نیست، بلکه کسی که چنان بیندیشد چنین می‌گوید. و البته ما گفتیم که نیازی به جمع میان روایات نیست و دلایلِ حرمت، غنا را از آن جهت که غناست، حرام نمی‌داند و جواز غنا نیز نیازمند ارایه دلیل و سند نیست.

(۱۰۸)

«وعن الثّانی بنحو من ذلک أیضا، ویمکن أن یقال: یجوز أن یستفاد من قراءة الإمام علیه‌السلام نوع تحذیر وتذکیر وتفجّع وتحزّن یوجب الصعق المذکر، وللمتضرّع المستغیث المتفجّع الحزین فی أوقات دعواته، وأحیان عبراته صوت حزین، وشدّة أنین تهیج منه الکروب، وتفجّع به القلوب وتواتر به البکاء، والاستعبار وشدّة التأوّه، والانین کما هو المناسب المعهود من طریقته ممّا یؤثّر فی ما ذکرنا تأثیرا بینا لکنّ المستفاد من قوله علیه‌السلام : «فصعق من حسن صوته» استناد الصعق إلی حسن الصوت حسب؛ والروایة ضعیفة جدّا، ففی طریقها سهل بن زیاد، وضعفه مشهور لا یحتاج إلی التنبیه، ومحمّد بن الحسن بن شمون، وهو ضعیف جدّا، قال النجاشی: «إنّه وقف ثمّ غلا وکان ضعیفا جدّا فاسد المذهب، وأضیف إلیه أحادیث فی الوقف»، وقال ابن الغضائری: «إنّه وقف ثمّ غلا، ضعیف متهافت لا یلتفت إلیه، ولا إلی مصنّفاته وسائر ما ینسب إلیه»(۱).

در روایت یاد شده مشاهده می‌شود که از غنا سخن گفته نمی‌شود، بلکه سخن از صوت است و حضرت در ادامه گفتار خویش، از صوت نیکوی امام سجاد علیه‌السلام حکایت می‌فرماید، ولی جناب سبزواری چنین روایاتی را به ضعف سند متهم می‌نماید و نیکویی صدای آن حضرات علیهم‌السلام را بر حزن‌آمیز بودن آن حمل می‌نماید و آن را به تجوید دلنشین آن حضرات تحلیل می‌برد. کسی که استغاثه، تضرع و غم دارد، به

۱ـ همان، ص ۱۸.

(۱۰۹)

هنگام خواندن، دارای صدای حزینی می‌گردد؛ در حالی که تجوید با آواز ارتباطی ندارد و نیز صوت حزین یا دل‌انگیز به ترنمی که در آن جریان می‌یابد، چنین می‌شود، از این رو مرحوم سبزواری ناگزیر است از حسن صوت سخن گوید و به اقتضای کلام حضرت که فرمود: «فصعق من حسن صوته»، حسن صوت را عامل غش و بیهوشی شنونده می‌داند. البته مرحوم سبزواری زیرک است و می‌گوید می‌شود چنین استفاده‌ای شود؛ نه آن که من بر این عقیده هستم.

«وعن رجل عن أبی عبداللّه علیه‌السلام قال: کان علی بن الحسین علیهماالسلام أحسن النّاس صوتا بالقرآن وکان السقّائون یقفون ببابه یسمعون قرائته»(۱).

وعن الثّالث أیضا مثله، وهذه الروایة ضعیفة السند لمکان الإرسال وسهل بن زیاد فی الطریق، لکن روی ابن ادریس رحمه اللّه فی آخر السرائر قریبا منه عن بعض کتب المتقدّمین بإسناد صحیح. والجواب ما مرّ»(۲).

زیبایی صدا می‌تواند برآمده از زنگ صدا و شش دانگ بودن و مایه داشتن آن و نیز زنگار نداشتن صوت باشد و یا برای مهارت بر دانش صداشناسی و مراعات سجایای صوت و صداست و عبارت «أحسن النّاس صوتا» بر این امور دلالت دارد؛ چرا که «صدای أحسن» موزون بودن صدا و جوهره قوی داشتن آن را می‌رساند و فراز: «یقفون ببابه یسمعون

۱ـ میراث فقهی، ص ۳۱.

۲ـ همان، ص ۱۷. کافی، ج ۲، ص ۶۱۵.

(۱۱۰)

قرائته» شاهد بر قوت آن است. البته با لحاظ این که دیوارهای خانه‌ها قطر زیادی داشته و منازل وسیع نیز بوده است.

تعبیر «کان یقفون» افزوده بر این که فراوانی گروه‌هایی که می‌ایستادند را می‌رساند، بر جمع بودن آنان دلالت دارد. دین و مؤمنان جاذبه‌دار چنین عمل می‌کنند و حتی کافران را نیز جذب خویش می‌سازند و عمل مؤمنان نباید عامل دین‌زدایی باشند، برای نمونه امروزه خانه‌هایی که در کنار مسجد ساخته می‌شود از دیگر خانه‌ها قیمت کم‌تری دارد؛ چرا که صدای بلندگوی آن را آزاردهنده می‌دانند.

مرحوم سبزواری روایت سوم را از یک طرف به دلیل وجود سهل بن زیاد و ارسال، به ضعف متهم می‌سازد و از سوی دیگر می‌گوید ابن‌ادریس این معنا را به سند صحیح نقل کرده است، ولی از نظر خود چیزی نمی‌گوید و تنها در رد دلایلی آن، توجیه پیش را تکرار می‌کند؛ در حالی که جودت کلام وصف خطیب است، نه خواننده و صوت و صدا امری غیر از کلام است و در روایت از صوت سخن گفته می‌شود.

«وأیضا روی ابن بابویه أنّه سأل رجل عن علی بن الحسین علیهماالسلام عن شراء جاریة لها صوت، فقال: ما علیک لو اشتریتها فذکرتک الجنّة»(۱).

«وعن الرابع، بعد الاغماض عن طریقها وکونها مرسلة أنّه یجوز أن یکون المراد بقوله: «لها صوتا» یمکنها قراءة القرآن وغیرها ممّا

۱ـ محقق سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء، ص ۱۷.

(۱۱۱)

یذکر الآخرة، لا اقتدارها علی الغناء، وعلی هذا حملها ابن بابویه. ویجوز أن تکون محمولة علی التقیة؛ لأنّ تظاهر الملوک بنی أمیة وبنی العباس لعنهم اللّه باستماع الأغانی والألحان واتّخاذ الجواری القیان ممّا لا یکاد یخفی علی أحد»(۱).

محقق سبزواری در نقد روایت چهارم گوید:

بعد از چشم‌پوشی از طریق روایت و مرسل بودن آن، ممکن است مراد از «لها صوت» صوتی باشد که با آن قرآن کریم و مانند آن قرائت شود، و نه صوتی که اقتدار بر غناخوانی را می‌آورد و جناب ابن‌بابویه نیز روایت را به همین معنا گرفته است. هم‌چنین می‌توان این حدیث را بر تقیه حمل نمود؛ چرا که خلفای بنی امیه و بنی عباس از ترویج خوانندگی غنایی حمایت می‌کردند.

در این روایت، مهم این است که دقت شود راوی از حضرت سجاد علیه‌السلام که صحیفه عشق را با صوت و صدا عاشقانه رقم زده است در مورد خرید آوازه‌خوان پرسش می‌نماید و حضرت می‌فرماید: ایرادی بر تو نیست، اگر تو را به یاد بهشت اندازد. صدای نیک و چهره‌ای نیکو چنان‌چه همراه با انحراف و گناه نباشد، انسان را به طور طبیعی یاد بهشت می‌اندازد. البته، در هر کاری «اندازه نگه دار که اندازه نکوست» و نباید در این امر افراط ورزید، بلکه باید موسیقی را با مسایل معرفتی در حد اعتدال و بالانس نگاه داشت.

,