۱۳۹۵-۰۵-۰۲

دلایل جواز غناخوانی

انجماد محیط و محاق علم و مدیریت علمی

۱ـ همان، ص ۱۹.

(۱۱۲)

مرحوم سبزواری گوید:

این روایت مرسل و ضعیف است و دلالت آن را چنین تضعیف می‌کند که مراد از خوب بودن صوت کنیز آن است که وی می‌تواند به نیکویی قرآن بخواند و انسان را به یاد آخرت اندازد!

این در حالی که روایت یاد شده ظهوری در این معنا ندارد؛ چرا که راوی می‌پرسد نظر شما درباره کنیزی که صوت نیکویی دارد (لها صوت) چیست؟ حضرت نیز می‌فرماید: «ما علیک لو اشتریتها فذکرتک الجنّة»؛ اگر تو را به یاد بهشت اندازد اشکالی ندارد. چنین کنیزی به‌طور طبیعی زیباچهره نیز هست و هم خوش صداست و هم حلال و حضرت به‌دور از هر گونه سالوس و ریا می‌فرماید: استفاده از آن اشکالی ندارد. حضرت، ملاک جواز بهره بردن از چنین کنیزی را یادآوری بهشت قرار می‌دهد و پرواضح است با شرایطی که برای چنین کنیزی وجود دارد، بهشت تداعی می‌شود و نیز کسی که صوت نیکویی دارد، اقتدار بر غناخوانی را دارد و خوانندگان هر طور که بتوانند، می‌خوانند، و خودنگه‌دار خویش از غنا نیستند و هم‌چون پری‌چهرگانی هستند که تاب مستوری ندارند.

«ویجوز أن تکون محمولة علی التقیة». مرحوم سبزواری از آن‌جا که خود در مقام تقیه سخن می‌گوید، گفتار امام علیه‌السلام را نیز بر تقیه حمل می‌کند و در واقع، از ارایه هرگونه استدلالی گریز می‌زند و به نقل گفته ابن‌بابویه بسنده می‌کند.

(۱۱۳)

مرحوم محقق در تحلیل روایت بدون آن که شاهدی بر گفته خود داشته باشد، می‌گوید: صوت این کنیز به حد غنا نمی‌رسد؛ در حالی که بیان شد صوت و صدای زیبا هم‌چون پری‌چهرگی است که مستوری را بر خود روا نمی‌دارد. چنین گفتارهایی بایکوت کردن و منع از صداها به صورت سلیقه‌ای است که برای جامعه بسیار زیان‌بار است و موجب بسته بودن فضای جامعه و بسته بار آمدن افراد جامعه و عقده‌ای و حسرتی شدن آنان می‌گردد.

کسانی که در خانه‌های کوچک و در آپارتمان‌ها زندگی می‌کنند و همواره ناچار هستند به زن و فرزندان خویش تذکر دهند که صدای خویش را پایین آورید، باید از اهل خانه خود عذرخواهی نمایند؛ زیرا شنیدن صدا توسط نامحرم اشکال ندارد و صدای زن امری پنهانی نیست تا لازم باشد پوشانده شود و هم‌چنین همسایگی مرتبه‌ای از محرومیت را در پی دارد. کسانی که مجبورند در خانه به صورت آرام و با سر و صدای کم‌تری زندگی کنند، لازم است دست‌کم هر هفته یک بار به بیابان روند و تا آن‌جا که می‌توانند فریاد کشند تا عقده دل آنان خالی شود.

دوست داشتن صوت و صدا امری فطری است و این که شخص خوش صدا و خوش‌سیمایی که نگاه به او حلال باشد انسان را به یاد بهشت و نعمت‌های آن اندازد امری خردپذیر و غیر قابل کتمان یا انکار است و اگر چنین چیزی در روایت نیز وجود نداشت، عقل آن را در می‌یافت. چنین فردی اگر بخواند قلب را نرم و ملایم می‌سازد. امروزه

(۱۱۴)

بیماری‌های روانی را در کشورهای غربی این گونه درمان می‌کنند و پرستارهای مجموعه‌های درمانی را دختران زیبارو و خوش اطفار قرار می‌دهند. البته آنان حلال و حرامی را رعایت نمی‌کنند، ولی تحقیق علمی می‌گوید اگر با بیمار به نرمی، متانت، سرور، شادمانی و زیبایی رفتار شود، درمان وی سرعت می‌گیرد. چنین اموری برای عقل قابل درک است و نیازی نیست پشتوانه روایی داشته باشد و ضعفی که مرحوم سبزواری بر آن وارد می‌آورد، حکایتی آشناست که دلیل و سند نمی‌خواهد.

امروزه صاحبان فروشگاه‌ها، فروشندگان خود را از زنان قرار می‌دهند؛ چرا که صاحب کار می‌داند زنان دیرتر عصبانی می‌شوند و لطافت صدای آنان در جذب مشتریان مؤثرتر است و فقیه در این میان باید به عنوان مدیر جامعه، مرزهای حلال و حرام آن را تعیین نماید و موارد حرام آن را مشخص سازد و مانع آزادی عمل مشروع آن‌ها نشود.

,