۱۳۹۵-۰۵-۰۲

دلایل جواز غناخوانی

صوت غنایی در قرآن کریم

«وأمّا ما رواه سعد بن أبی وقّاص عن النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله أنّه قال: «من لم یتغنّ بالقرآن فلیس منّی»، فروایة عامیة لا تصلح للاحتجاج، مع أنّ العامّة ذکروا فی تفسیرها وجوها متعدّدةً غیر الحمل علی الغناء، وحملها علی معنی الغناء لا یخلو عن بعد، کما سیجیء فی کلام أبی عبید»(۱).

اما روایت سعد بن ابی وقاص از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله که حضرت فرمودند: «هر کس قرآن را به صورت غنایی نخواند از من نیست» عامی است و برای احتجاج و استدلال مقام ندارد. در ضمن، عامه برای این حدیث تفسیرهای بسیاری نقل کرده‌اند که بر غنا حمل نمی‌شود و حمل کردن آن بر غنا خالی از بُعد نیست.

ما روایت حاضر را در جلد سوم تفسیر نمودیم. در آن‌جا گفتیم که یهودیان تورات و زبور را به صورت زنبوری و ونگ ونگ و جادوگری می‌خواندند و ریتم خاصی از خود بروز می‌دادند و می‌گفتند ما در حال ایجاد رابطه با خدا هستیم. این حدیث می‌فرماید در قرائت قرآن کریم همانند یهودیان نباشید آن را شکوفا، شفاف و صاف بخوانید و «فلیس

۱ـ همان، ص ۱۹.

(۱۱۶)

منّی» یعنی چنین قرائتی سبک و شیوه من نیست.

مرحوم سبزواری این روایت را به جهت وجود سعد بن ابی وقاص در سلسله سند آن ضعیف می‌داند.

سعدبن ابی‌وقاص از اصحاب پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده و در زمان آن حضرت بسیار معتبر بوده است اما با حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام کنار نیامد و ساقط گردید اما این که او در روایت خود کذاب و دروغ‌گو باشد چنین نیست. البته وی تنها اعتبار روایی دارد و نه اعتبار ولایی. مرحوم مامقاتی از رجالیان قدر است که می‌فرماید: ایشان از اصحاب پیامبر و مورد اعتماد اهل سنت و از اصحاب اجماع آنان است.

مرحوم شیخ انصاری در کتاب‌های خویش به سبب نقدهای بسیاری که بر مشی رجالیان وارد است، از رجال کم‌تر سخن می‌گوید و بر درایتِ روایت است که اهتمام دارد. در بررسی روایات، چیزی بیش از حجت شرعی لازم نیست و دلیل حجیت روایات، دلیلی عقلایی است و عقلا بر خبر واحد هر کسی که کذب وی معلوم نشده باشد، اطمینان می‌نمایند. هم‌اکنون تمامی خبرگزاری‌های رسمی که مورد تأیید مردم است خبر واحد به شمار می‌رود. حجیت عقلایی، دلیلی اقتضایی است؛ به این معنا که اگر حدیثی اقتضای صحت داشت، به آن عمل می‌شود و در صورتی که چنین اقتضایی را نداشته باشد، به آن عمل نمی‌گردد. برای نمونه، اگر روایتی سندی صحیح داشته باشد، اما قرینه‌هایی بر فساد آن در دست باشد، اقتضای حجیت آن علیت نمی‌یابد یا اگر حدیثی سند صحیحی

(۱۱۷)

نداشته باشد، اما قراینی بر درستی آن در دست باشد، اقتضای نادرستی و علیت ناقص آن برداشته می‌شود و حجیت آن علیت تام می‌یابد و روایت صحیح دانسته می‌شود.

ما پیش از این ثابت کردیم موضوع روایاتی که غنا را حرام می‌داند، ذات غنا و غنا از آن جهت که غناست، نمی‌باشد، بلکه عوارض لاحق بر آن را در نظر دارد و به غنای زمان جاهلیت، امویان و عباسیان انصراف دارد.

مرحوم سبزواری هر معنایی را برای روایات غنا محتمل می‌داند جز معنای غنا را؛ چرا که اگر عالمی بخواهد چیزی را نپذیرد، هرگونه توجیهی را در قالب‌هایی علمی و اصطلاحات دانشیان می‌آورد و برای نمونه، در این جا غنا را مقصور می‌گیرد و آن را به دارایی معنا می‌کند، نه به آواز غنایی و حدیث چنین معنا می‌شود که اگر کسی با قرآن کریم دارا نگردد، از من نیست و از مسلمانی به دور است. ما نقد این گفته را در جلد نخست که به بررسی معناشناسی غنا می‌پرداخت، آورده‌ایم.

«وأمّا ما روی عن النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله : زینوا القرآن بأصواتکم، فمن طریق العامّة، لا یصلح للاحتجاج، مع أنّه ذکر الخطّابی ـ وهو المقدّم المعتبر جدّا عند العامّة، أنّ الصحیح فی الروایة: «زینوا أصواتکم بالقرآن»، ونقل عن بعض السلف النهی عن تقدیم القرآن.

وذکر فی تفسیر روایة التقدیم أنّ معناه زینوا أصواتکم بالقرآن، قال: هکذا فسّره غیر واحد من أئمّة الحدیث، وزعموا أنّه من باب المقلوب، وذکر بعض الشواهد علیه، وقال ابن الأثیر فی النهایة بعد

(۱۱۸)

نقل الروایة المذکورة: قیل: هو من المقلوب؛ أی: زینوا أصواتکم بالقرآن. والمعنی: اَلهِجوا بقرائته، وتزینوا به. ولیس ذلک علی تطریب القول والتحزین؛ کقوله: «لیس منّا من لم یتغنّ بالقرآن»؛ أی: یلهج بتلاوته کما یلهج سائر النّاس بالغناء والطرب. هکذا قال الهروی والخطابی ومن تقدّمهما. انتهی.

وقد قیل فی تفسیر الخبر وجوه أخری لا فائدة فی إیرادها، وبالجملة لا تصلح هذه الأشیاء لمعارضة الأخبار المستفیضة بل المتواترة مع اعتضادها بإجماع الطائفة وعمل الأصحاب فی کلّ عصر»(۱).

امام جمعه اصفهان گوید: روایت «زینوا القرآن بأصواتکم» از طریق عامه و اهل سنت وارد شده است، از این رو قابل احتجاج نیست. افزوده بر این، معنای آن خطابی است و در حقیقت روایت می‌فرماید صدای خویش را با قرآن زینت دهید. برخی از گذشتگان نیز از این که کلمه «قرآن» مقدم شود نهی نموده‌اند.

باید گفت میان «زینوا أصواتکم بالقرآن» یا «زینوا بالقرآن أصواتکم» تفاوتی در اصل معنا وجود ندارد. اما این که درایت کدام یک مناسب‌تر است، باید گفت: «زینوا أصواتکم بالقرآن» محتوایی دینی ندارد و پیشوایان دین، به قرآن کریم اهتمام می‌دهند، نه به صوت، و قرآن کریم را موضوع گزاره‌های دینی برمی‌گزینند؛ چرا که رسالت آنان تبیین معنای قرآن کریم است، از این رو «زینوا بالقرآن أصواتکم» با این رسالت،

۱ـ همان، ص ۱۹ ـ ۲۰.

(۱۱۹)

سازگارتر است و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله متصدی و عهده‌دار قرآن کریم است، نه صدای مسلمانان؛ چنان‌چه قرآن کریم می‌فرماید: « وَرَتِّلِ الْقُرْآَنَ تَرْتِیلاً»(۱) قرآن را با ترتیل، دقت، تدبر و ترجیع بخوانید و موضوع این گزاره، قرآن کریم است؛ همان‌گونه که شأن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله این است که قرآن را موضوع قضیه قرار دهند و شواهد این امر بسیار است که نمونه‌هایی از آن در پی می‌آید: شفاعة القرآن، فضل الحان القرآن، تمثیل القرآن، حفظ القرآن، قراءة القرآن، ترتیل القرآن، تزئین القرآن.

مرحوم سبزواری به مقلوب بودن این حدیث قایل شده است و آن را به اهل سنت نسبت می‌دهد.

باید توجه داشت عالمان شیعه بسیار امانت‌دار می‌باشند و در حفظ روایات اهل بیت علیهم‌السلام به همان‌گونه که صادر شده است، بسیار کوشا بوده‌اند (و البته تصحیف نادری در برخی روایات وجود دارد)، اما اهل‌سنت، پس از صد سال دوری از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ، آن‌گاه در اندیشه جمع روایات برآمدند و در این مدت، روایات بسیاری را از دست دادند و روایاتی را نیز تحریف یا تصحیف نمودند.

,