۱۳۹۵-۰۵-۰۲

فصل ششم: درون‌پژوهی روایات غنا و موسیقی

لحن عربی

۹۰ ـ محمّد بن یعقوب عن علی بن محمّد، عن إبراهیم الأحمر، عن عبد اللّه بن حمّاد، عن عبد اللّه بن سنان، عن أبی عبد اللّه علیه‌السلام قال: قال رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله : اقرءوا القرآن بألحان العرب وأصواتها، وإیاکم ولحون أهل الفسق وأهل الکبائر، فإنّه سیجیء من بعدی أقوام یرجّعون القرآن ترجیع الغناء والنوح والرهبانیة، لا یجوز تراقیهم، قلوبهم مقلوبة، وقلوب من یعجبه شأنهم(۱).

ـ قرآن را به آهنگ و صوت عربی بخوانید، و پروا داشته باشید از آن که قرآن کریم را به لحن اهل فسق و گناه و اراذل قرائت کنید، چرا که بعد از من مردمانی می‌آیند که قرآن را با غنایی ترجیعی و با نوحه‌گری و رهبانیت می‌خوانند، بزرگداشت آنان جایز نیست، دل‌های آنان و نیز دل‌های کسانی که مقام آنان را بزرگ می‌دارند برعکس است و حقی در آن نمی‌نشیند.

این روایت از شیوه سبک قرائت قرآن کریم سخن می‌گوید و توصیه آن این است که قرآن کریم را با لحن عرب بخوانید، نه با الحان

۱ـ الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴.

(۹۴)

آوازی عجم. این امر به حکم تکلیفی حرمت یا حلیت غنا ارتباطی ندارد. این روایت مانند آن می‌ماند که کسی در مسجد فریاد زند و شریعت او را از فریاد کشیدن نهی نماید و این نهی بر حرمت اصل فریاد دلالتی ندارد، بلکه تنها کراهت آن را می‌رساند؛ آن هم درون مسجد، نه بیرون از آن. حال حضرت در این حدیث از خواندن قرآن به صورت ترجیعی نهی می‌نماید.

قرآن کریم را باید به زبان و صوت آن که عربی است خواند. دُنگ صوت در تلاوت قرآن کریم با دُنگ آواز تفاوت دارد، از این رو قرآن کریم را باید به لحن خود و به زبان عربی خواند و نه فارسی؛ چرا که دُنگ خویش را می‌طلبد. بعضی از عروض‌ها مخصوص عرب است و به‌طور مثال، گرچه جناب مؤذن‌زاده اردبیلی اذانی بسیار زیبا می‌گوید، یک عرب این اذان را اذان نمی‌داند، بلکه می‌گوید او آواز می‌خواند و این غیر اذانی است که ذبیحی در زمان سابق، به حجاز می‌خواند، حال این که حضرت می‌فرماید قرآن را به زبان عربی بخوانید، همین معنا را دنبال می‌فرماید.

آداب قرائت قرآن کریم

روایت حاضر می‌گوید پس از من اقوامی خواهند آمد که قرآن را به صورت غنایی می‌خوانند، اما حضرت نمی‌فرماید خواندن غنایی حرام است و نیز حضرت می‌فرماید اقوامی خواهند آمد که قرآن را به صورت عزاداری و به شیوه زنان نوحه‌گر و با غربتی بازی می‌خوانند و سینه چاک می‌کنند همانند امروز اهل سنت که به هنگام قرائت جنجال راه

(۹۵)

می‌اندازند و دایم به گمان خود در حال تشویق قاری هستند؛ در حالی که قرآن کریم می‌فرماید: وقتی قرآن خوانده می‌شود، سکوت پیشه کنید و تفکر نمایید نه این که شلوغ کنید. این اعمال از فکر و اندیشه دینی دور است. حتی سخنرانی‌هایی که با جنجال و فریاد و شلوغ بازاری همراه است برخلاف مشی دین است و کسی که سخنی سنجیده و دارای ارزش صدق دارد آن را به آرامی و باوقار بیان می‌دارد. در مناظره‌ای که میان یکی از مسلمانان اهل سنت و شخصی زردشتی و بهایی صورت داده بودند، به فرد مسلمان همواره تذکر می‌دادند که آرام‌تر سخن بگوید. وی چنان سخن می‌گفت که گویی با دیگران دعوا دارد! امروزه مردم ما در مجالس به دقت به سخنرانی‌ها گوش فرا می‌دهند و این بسیار متمدنانه است، ولی متأسفانه برخی از منبریان یا مداحان چنان شلوغ می‌کنند که از ادب اجتماعی و اسلامی به‌دور است.

حضرت در این روایت از چنین کارهایی پرهیز می‌دهند. برخی از قاریان گاه می‌خواهند چند آیه را به یک نفس بخوانند! در حالی که می‌توانند آن را به آرامی و زیبایی و هر آیه را به یک نفس بخوانند تا چشم‌هایشان به زور از حدقه بیرون نزند و صورت آنان سرخ نگردد. چنین شخصی اگر خود را در آن حال در آینه ببیند، از دیدن قیافه خود وحشت می‌کند تا چه رسد به بینندگان بیگانه که وی می‌خواهد با زیبا ساختن صوت خود، آنان را به قرآن کریم جذب نماید.

در بیان حضرت که به قرائت به الحان عرب امر می‌شود به خاطر

(۹۶)

ملاحت و حجاز آن است، نه این که به هنگام قرائت قرآن کریم، چهچهه زده شود و یا مانند نوحه‌گران، سینه چاک گردد و نه مانند رهبانیت، مِن من کند و قرآن کریم را بدون صوت و با وز وز زنبوری بخوانند. بنابراین، روایت یاد شده چگونگی خواندن را توضیح می‌دهد و به اصل غنا ارتباطی ندارد.

نباید قرائت قرآن کریم بر اساس دستگاه‌هایی باشد که در خواندن ترانه‌های شاد یا غمگین و مویه‌گر استفاده می‌شود. البته، این کار در کشور ما اندک دیده می‌شود و بیش‌تر در برخی از قاریان دیگر کشورها وجود دارد. البته چنین هم نیست که هر خواننده عربی بتواند بر اساس دستگاه قرآن کریم بخواند. چنین خوانندگانی اندک هستند و گاه هر چند قرن، یکی از آنان رخ می‌نماید.

قرائت لهوی

در میان خوانندگان عربِ پیش از انقلاب، ام کلثوم تنها زنی بود که زیبا می‌خواند و هنوز کسی نتوانسته است بر او پیشی گیرد. برخی از مداحان و قاریان امروز جامعه عرب که گاه با صرف هزینه‌های کلان به ایران دعوت می‌شوند، بر اساس ترانه‌های افرادی همانند «ام‌کلثوم» می‌خوانند.

ام‌کلثوم در عرب همانند ذبیحی یا گلپا در ایران بود. ذبیحی در میان خواننده‌های ایران در امور مذهبی ممتاز بود و حتی کسانی هم‌چون بهاری و مؤذن‌زاده قابل مقایسه با او نبودند. متأسفانه ذبیحی در نهایت همانند گلپا شد که رِنگی و خواننده دستگاه‌خوان بود. جوهر صدای

(۹۷)

گلپا بسیار عالی و شش دانگ بود؛ ولی در موسیقی و دستگاه‌های ایرانی مهارت و استادی نداشت. تریاک هویت صدای ذبیحی را خدشه‌دار کرد، اما هیچ‌گاه هویت مذهبی خویش را از دست نداد. او کسی بود که مجالس شب ماه رمضان را چنان اداره می‌نمود که هزار خواننده کنونی به گرد پای او در زیبایی صدا نمی‌رسند. او چنان صدای زیبایی داشت که وقتی «ربنا» را می‌کشید و می‌خواند، گویا داود نبی علیه‌السلام نغمه سر می‌دهد؛ ولی افسوس که مطرب‌گرایی، تریاک و بازی‌های دیگر و نیز مداحی‌های او که همانند مزماری قرار دادن قرآن کریم بود، حُسنی را که در صدای او بود لجن‌مال نمود و بدین‌گونه از این دنیا رفت. اما گلپا پدر بزرگواری داشت که از بهترین مداحان شمرده می‌شد و به‌طور کلی، خانواده وی اعم از مردان و زنان خوش صدا بودند، اما پدر گلپا به خواهر وی اجازه خوانندگی نمی‌داد. ام‌کلثوم موقعیتی همانند ذبیحی داشت. استاد ماهر در فن موسیقی که ترانه‌های ام‌کلثوم را شنیده باشد به خوبی تشخیص می‌دهد که فلان قاری بر اساس سبک کدام ترانه ام کلثوم در حال قرائت قرآن کریم برای شنوندگانی است که از نهاد دل کار او را تحسین می‌کنند. چنین قاریانی بارها و بارها ترانه‌های وی را گوش می‌کنند تا بتوانند سبک او را در قرائت قرآن کریم و با صوتی لهوی و غنایی در هم آمیزند و قرائتی زیبا را بیافرینند و شنوندگان را به وجد و سرور آورند، غافل از این که قرآن کریم زبان ویژه قرائت و کد، نت و سبک مخصوص به خود را دارد؛ اگرچه دریافت و اجرای آن بسیار سخت است و تشخیص این دو؛ یعنی

(۹۸)

قرائت لهوی و قرائت دینی نیز بسیار مشکل است و از عهده هر کس بر نمی‌آید. سختی این تشخیص به سختی تشخیص معامله ربوی از معامله شرعی می‌ماند. در دوره آخر الزمان امر به گونه‌ای می‌گردد که تشخیص ربا از بیع بسیار مشکل می‌گردد. از این رو بسیاری از فقیهان و به‌ویژه آنان که در رشته اقتصاد تخصصی ندارند از تشخیص موارد آن ناتوان می‌گردند و در نتیجه به تشتت در فتوا دچار می‌گردند. برای نمونه، آیا فروش اسکناس یا چک به مبلغی کم‌تر یا بیش‌تر از مصادیق معامله ربوی است یا خیر؟

برای فهم بیش‌تر این روایت، باید از مقام اعراب در قرائت گفت. این روایت، ناظر بر قاریانی است که عرب‌زبان هستند یا بر زبان عربی به‌خوبی مسلط می‌باشند. این روایت با توجه به رفتارشناسی اعراب، معنای خود را به دست می‌دهد. خوش‌گذرانی به وسیله رقص و آواز مشی اعراب و از ارکان غفلت آنان بوده است. اعراب، اهل فصاحت و بلاغت بودند و در محافل خود، از شعر و غزل به همراه صوت و صدای زیبا در کنار رقص استفاده می‌کردند. امروزه نیز اعراب در فصاحت و بلاغت مقام نخست را دارند و پیشی خود را حتی از مغرب زمینِ امروز، حفظ کرده‌اند. البته، هندیان مقام نخست را در رقص دارند؛ ولی در سرود و غزل و آوازخوانی، آن هم در مایه‌های خاص عربی، عرب‌ها پیشتاز هستند و کسانی که می‌خواهند صدای خود را نمکین سازند و آن را ملیح بیاورند، از سبک‌های عربی بهره می‌جویند. برخی از موسیقی‌های ایرانی

(۹۹)

که بسیار خوشایند است هم‌چون موسیقی فیلم «خوش رکاب» از دستگاه حجاز عربی استفاده شده که به آن جذابیت داده است.

قرآن کریم بر عرب‌هایی نازل شد که چنین زیست فرهنگی داشته‌اند. همان‌گونه که گفتیم خواننده‌ای مانند ام‌کلثوم نمونه‌ای از این خوانندگان است. تقلید ام کلثوم، فرصت را برای عرضه خوانندگی در کاباره‌ها و دانسینگ‌ها به زیباترین سبک‌های ممکن پیش آورد و در نتیجه، این کتاب قانون الهی قانون چنین موسیقارانی شد. روایت یاد شده از چنین اموری پرهیز می‌دهد. این کار را عایشه در آغازین سال‌های رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و در جمع مشرکان، با خواندن آیات سوره تین انجام داده بود.

خوانندگان عرب « الْقَارِعَةُ مَا الْقَارِعَةُ»(۱) را چنان در دستگاه حجاز و زابل می‌خوانند که شعرهای حافظ و سعدی که گاه توسط اهل فسق در دانسینگ‌ها خوانده می‌شود، شرم می‌کند در برابر آن عرض اندام نماید. گاه اشعار این دو نامدار پارسی زبان چنان در بیت‌الغناها خوانده می‌شود که گویا دیوان حافظ و بوستان سعدی کتاب مُطربی است و حقیقت عرفانی خود را از دست داده است، حال روایت برای این که چنین آسیبی به قرآن کریم نرسد و کتاب قانون زندگی باقی بماند، از قرائت آن به شیوه و دستگاه‌های اختصاصی اهل فسق نهی می‌کند و ما نیز از آن برداشت حرمت نمودیم.

۱ـ قارعه / ۱ ـ ۲.

(۱۰۰)

متأسفانه از رسانه‌های لهوی عربی و بیت الغناءهای فاسد اعراب، شعری بدون ذکر «ربی»، و بدون «یا الله» شنیده نمی‌شود و آنان می‌خواهند با استفاده از این اذکار قدسی، زشتی کار خویش را بپوشانند.

دستگاه ویژه قرآنی

باید توجه داشت که ما می‌گوییم حتی قرآن کریم را نباید با دستگاه‌های رایج و ویژه عرب خواند؛ چرا که قرآن کریم زبان، لحن و ریتم و نت خاص خود را دارد و نباید آن را به زبان بیگانه خواند و روایت از همه این امور پرهیز می‌دهد.

خداوند می‌فرماید: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»(۱)؛ یعنی ما لحن قرآن کریم را نیز حفظ می‌کنیم و از آلوده شدن قرآن به لحن‌های دیگر پرهیز می‌دهیم. قرآنی که «بحر عمیق» است و از رطب و یابس و از هر چیزی دارد مگر می‌شود لحن خود را نداشته باشد؟ هرگز.

اگر جامعه پیشرفت نماید آن‌گاه می‌توان در رساله‌ها نوشت خواندن قرآن کریم به بیات ترک اگرچه غنا نیست، حرام است، ولی اکنون جامعه ما چنین فرهنگی را ندارد که بتوان این گونه مباحث را طرح کرد و ما در جامعه‌ای سنتی به سر می‌بریم. چه بسا اموری که حرام مسلم است ولی نمی‌توان از حرمت آن سخن گفت؛ چرا که سخن گفتن از آن، جامعه خویش را اقتضا می‌کند.

۱ـ حجر/ ۹.

(۱۰۱)

غناخوانی در قرآن کریم با دستگاه لهوی و با استفاده از سبک خاص افراد باطل ـ همانند ام‌کلثوم و دیگر زنان خواننده که در مجالس فساد می‌خوانند و ویژه آن شناخته می‌شوند ـ حرام است.

غناخوانی اهل فسق با غناخوانی اهل ایمان تفاوت دارد و خوانندگانی ایمانی نباید در غناخوانی خود از سبک‌های ویژه اهل فسق استفاده برند.

لازم به ذکر است که صرف قرائت قرآن کریم در یکی از دستگاه‌های موسیقی حرمت نمی‌آورد؛ زیرا قاری چون دهان باز کند؛ خواه ناخواه بر یکی از دستگاه‌ها می‌خواند و در اصل، هیچ کلامی بدون دستگاه نیست. آن‌چه در قرائت قرآن کریم و دیگر برنامه‌های مذهبی مهم است این است که متون و شعایر دینی در برنامه‌هایی هم‌چون برنامه‌های عیاشان و اهل شناخته شده جبهه باطل و فسق قرار نگیرد و بر مدار آن اجرا نشود؛ به گونه‌ای که ذهن، انصراف به آن بیابد.

,