۱۳۹۵-۰۵-۰۲

فصل ششم: درون‌پژوهی روایات غنا و موسیقی

ردیف یکم: جواز غنا در خوانندگی

شادمانی موسیقایی در اعیاد مذهبی و ملی

۹۹ ـ «عن عبد اللّه بن الحسن، عن علی بن جعفر، عن أخیه علیه‌السلام قال: سألته عن الغناء هل یصلح فی الفطر والأضحی والفرح؟ قال: لا بأس به ما لم یعص به. ورواه علی بن جعفر فی کتابه إلاّ أنّه قال: ما لم یؤمر به»(۱).

ـ از امام کاظم علیه‌السلام درباره غنا و این که آیا غنا در اعیاد دینی فطر و قربان و نیز به گاه شادی جایز است یا خیر پرسش نمودم، حضرت علیه‌السلام فرمود: چون با گناهی در هم نیامیزد اشکالی ندارد.

در روایت دیگر است: اگر خواننده به انجام گناهی فرا خوانده نشود، اشکال ندارد.

۱ـ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۲۹۴.

(۱۱۵)

این روایت از مجالس عروسی فراتر رفته و دایره جواز غنا را به مراسمی که برای بزرگداشتِ اعیاد دینی برگزار می‌شود، گسترش می‌دهد. این ملاک و قانون کلی که امام معصوم علیه‌السلام آن را آموزش داده است، استفاده از غنا و موسیقی در مراسم مذهبی و ملی اشکالی ندارد.

علی بن جعفر در کتاب خود، این روایت را به‌گونه دیگری نیز روایت نموده است و آن: «ما لم یؤمر به» است. یعنی روایت در اصل چنین بوده است: «لا بأس به ما لم یؤمر به»؛ غنا جایز است تا آن‌گاه که به آن امر نشود و استفاده از آن به حد وجوب نرسد. البته می‌توان گفت: غنا اشکال ندارد مگر آن که به آن امر نشده باشد؛ به این معنا که از آن نهی شده باشد. این معنا خلاف ظاهر است و ظاهر روایت، همان معنای نخست را تأیید می‌کند؛ زیرا گاه در جامعه مواردی پیش می‌آید که باید از همه اسباب نشاط آور و شادی آفرین به گونه وجوب بهره برد. البته، این امور برای زمانی است که در جامعه استاندارهای شرعی که بدون پیرایه باشد حاکم گردد.

مراد از امر در عبارت: «لا بأس به ما لم یؤمر به» امر اولی است، نه ثانوی؛ چرا که انسان‌ها در واقع به برخی از امور و از جمله شادی نیاز دارند و شادی‌گروی برای آنان لازم است. همان‌طور که انواع پوشش با تنوع فصل‌ها برای انسان ضرورت دارد و نمی‌توان در هر چهار فصل، لباس زمستانه یا تابستانه پوشید، نباید همواره غمناک بود و نمی‌توان همیشه نیز شادی داشت، بلکه آمیزه‌ای از این دو برای انسان لازم است

(۱۱۶)

که بیان دقیق مرزهای آن از عهده این نوشتار که حکم غنا و موسیقی را پی می‌گیرد خارج است.

طرح شادمانی دینی

حضرت علیه‌السلام با تأسیس قاعده‌ای، ما را به ضرورت برنامه‌ریزی برای جشن‌ها و ارایه طرح شادمانی رهنمون می‌شوند. هنوز «شادمانی دینی» در جامعه ما طرح ندارد و شناسه خود را نیافته است. مردم جامعه ما از چشیدن «طعم شادی» در پرتو «طرح شادمانی دینی» بی‌بهره‌اند و به خود شادمانی دینی نمی‌بینند. از این رو چه بسیار جوانانی که به کوچک‌ترین محرّک‌ها و با ترفندهایی به انواع شادی و امور نشاط‌آور کاذب پاسخ مثبت می‌دهند.

از طرفی، حوزه‌های علمی و بسیاری از افراد مذهبی، در معرض اتهام به خمودی هستند و در نتیجه باید از هم‌اکنون در اندیشه طراحی کارکردهای بایسته شادی‌آفرینی دینی در انواع گوناگون آن، از جمله در غنا و موسیقی باشند و چنان تنوع شادی‌آفرینی مذهبی و نشاط‌آوری داشته باشند که بتوان آن را به غیر مسلمانان نیز ارایه داد و آنان را به سوی این کالای دینی و فرهنگی مسلمانان فرا خواند.

هم‌اینک اتهام غم‌باری و عبوسی حوزه‌ها و مؤمنان را نشان رفته است و آنان جز در مجالس روضه دیده نمی‌شوند و گویا کبیره است که روحانی یا مؤمنی در مجالس شاد که مرزهای شرعی رعایت می‌گردد حضور داشته باشد؛ در حالی که نباید این گونه باشد. جامعه ما چنان به گریه

(۱۱۷)

عادت کرده است که حتی عروس نیز خانه پدر را با گریه ترک می‌کند. ما بر آن نیستیم که گریه را نفی کنیم، ولی سخن در این است که هر یک از گریه و شادی، باید جایگاه ویژه خود را بیابد و در مورد این دو باید به عدالت رفتار نمود و آن را قانونمند کرد و حزن و شادی را از معصیت و گناه دور داشت.

 

,