استهزای نبوت
۹۸ » عن سلیمان بن سماعة، عن عبد اللّه ابن القاسم، عن سماعة قال: قال أبو عبد اللّه علیهالسلام لمّا مات آدم علیهالسلام وشمّت به إبلیس وقابیل فاجتمعا فی الأرض فجعل إبلیس وقابیل المعازف والملاهی شماتةً بآدم علیهالسلام ، فکلّ ما کان فی الأرض من هذا الضرب الذی یتلذّذ به النّاس فإنّما هو من ذلک (ذاک)(۱).
ـ سماعه نقل میکند امام صادق علیهالسلام فرمود: هنگامی که آدم مرد، ابلیس و قابیل به شماتت او روی آوردند، پس گرد هم آمدند، ابلیس و قابیل آلات نوازندگی(ساز) و لهو را برای خواری آدم گرفتهاند، از این روی، هر کس از این نوع نوازندگی را داشته باشد تا مردم از آن لذت برند، او نیز از آن نوع است.
اگر به این ماجرا با دقت بیشتری نگریسته شود، صرف نظر از این که قابیل بر پدر خویش که پیامبر الهی بوده چنین ظلمی روا داشته است، این خیانت هر کجا که باشد و برای هر پدر و پسری صورت گیرد؛ حتی بدون ساز و طنبور، باز بسیار قبیح است و همان حکم را دارد و گناه بزرگی
۱ـ پیشین، ص ۴۳۱.
(۱۱۲)
میباشد؛ چرا که این فرزند با ابلیس همراه شده است و پدر خویش را به تمسخر میگیرد و حتی بر مرده پدر خویش نیز رحم نمیکند و بعد از مردن او به پایکوبی مشغول میشود. وی حتی اگر در این حال برای پدر خویش قرآن نیز میخواند و او را مسخره میکرد، بسیار زشت بود و تار و طنبور از آن جهت که تار و طنبور است، در این حکم موضوعیت ندارد و نمیتوان برای حرمت لهو و در نتیجه غنا به آن تمسک کرد.
اگر تار و تنبک به دست ابلیس و قابیل بیحیا نباشد و حیثیت از دست رفته تار و تنبک باز گردد و نه تنها با آن، کسی را مسخره نکنند و دین و نمادهای مقدس و شخصیتهای آن را به سخریه نگیرند؛ بلکه به دین خدا کمک نمایند، دیگر نمیتوان گفت این آلات حرام است. قابیل به هنگام انجام این جسارت، چشمانی باز داشته و نیز نفس میکشیده است، آیا با استدلال به آن میتوان گفت چون قابیل چنین هیأتی داشته است، باز داشتن چشم و نفس کشیدن نیز از این پس حرام است.
ردیف چهارم و پنجم : حرمت غناخوانی زنان و درآمد آنان
ما این دو ردیف از روایات را به سبب درگیر بودن موضوع آن با مسایل فراوان دیگر و نیز طولانی بودن مباحث آن، در جلد ششم این کتاب و در کنار روایات جواز خوانندگی زنان واکاوی خواهیم نمود تا «غناخوانی زنان» به صورت مستقل بررسیده شود.
(۱۱۳)
(۱۱۴)