قفندر شیطان
۱۱۴ ـ محمّد بن یعقوب، عن عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن عثمان بن عیسی، عن إسحاق بن جریر قال: سمعت أبا عبد اللّه علیهالسلام یقول: إنّ شیطانا یقال له: القفندر، إذا ضرب فی منزل
(۱۶۹)
رجل أربعین یوما بالبربط، ودخل علیه الرجال وضع ذلک الشیطان کلّ عضو منه علی مثله من صاحب البیت، ثمّ نفخ فیه نفخةً فلا یغار بعدها حتّی تؤتی نساؤه فلا یغار(۱).
ـ شیطانی است که به او قفندر گفته میشود، اگر در منزلی برای چهل روز بربط نواخته شود و ردان بر آن داخل شوند، آن شیطان هر یک از اندام خود را بر اندام مماثل صاحب آن میگذارد و در آن میدمد، و غیرت از او رخت میبندد؛ به گونهای که بر زنان او وارد میشوند و او غیرتی نمیورزد.
در روایت بعد نیز آمده است:
۱۱۵ ـ وعنهم، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن عیسی أو غیره، عن أبی داود المسترق قال: من ضرب فی بیته بربط أربعین یوما سلّط اللّه علیه شیطانا یقال له: القفندر فلا یبقی عضوا من أعضائه إلاّ قعد علیه، فإذا کان کذلک نزع منه الحیاء، ولم یبال ما قال ولا ما قیل فیه(۲).
ـ کسی که تا چهل روز بربط در خانه او نواخته شود، خداوند بر او شیطانی به نام قفندر را چیره میسازد، او تمام اندام خود را بر اندام آن شخص قرار میدهد و در این صورت، حیا از او برداشته میشود، و برای او مهم نیست که چه میگوید و چه چیزی درباره او گفته میشود.
۱ـ الکافی، ج ۶، ص ۴۳۳.
۲. الکافی، ج ۶، ص ۴۳۳.
(۱۷۰)
عبارت «ودخل الرجال» میرساند که خانهای که قفندر به آن وارد میشود، «بیت الغنا»ست و مجموعهای از مفاسد کابارهها، دانسینگها، قمارخانهها و ارکسترها را در خود دارد و چیزی شبیه پارتیهایی است که گاه توسط شبکههای فساد به صورت برنامهریزی شده و برای کسب درآمد بیشتر و نیز دهن کجی به معنویات و دین اجرا میگردد. عبارت «دخل الرجال» میرساند که زنان و کنیزان مغنّی و خواننده و نیز رقاصانی در آن هستند.
وقتی خانهای محل برگزاری چنین پارتیهایی میگردد، شیطانی که قفندر نام دارد هر عضو خود را روی اندام صاحبخانه میگذارد و سپس در او میدمد و او را بیغیرت میکند. کسانی که میخواهند برخی از سحرها را باطل نمایند نیز با فوت و دمیدن این کار را میکنند. جنیان گاه با نفخ و دمیدن کار خود را پیش میبرند. برخی از افراد در اثر نفخ جن به مشکلاتی دچار میشوند. البته، جنیانی که این کار را میکنند، مورد مؤاخذه قرار میگیرند و در صورتی که توجیهی معقول برای کار خود نداشته باشند حکم به اعدام آنان میشود؛ از این رو انسان نباید از جن بترسد؛ زیرا دنیای اجنه بسیار قانونمند است. بله، اگر کسی آنان را اذیت و آزار برساند، ممکن است آنان نیز به وی تعدّی کنند. این خطر بیشتر برای کسانی است که میخواهند به حریم اجنه وارد شوند؛ وگرنه اگر هزاران جن در جایی باشند انسان نباید از آنان بترسد و ترس از آنان نشان از ناآگاهی دارد.
(۱۷۱)
در روایت است که اگر زنان به تنهایی به حمام روند، جن به او تجاوز میکند یا با او بازی میکند ولی این گونه نیست که جنها بتوانند با هر زنی نزدیکی داشته باشند؛ چرا که جن مظهر اسمای جلالی است و به عکس انسان است که مظهر اسمای جمالی، بلکه کمالی است و از این رو آنان قانونمندی بسیار بالایی در میان خود دارند. آنان ناری هستند و جلال حق باعث شده است که هیچ کدام از آنان از حریم خود تعدّی نکنند؛ چرا که به محض تخلف، بینظمی، بیانضباطی، یا مردم آزاری سوخته میشوند. در این حکم میان جن مؤمن و کافر تفاوتی نیست. میتوان این مسأله را به زنبور عسل مثال زد. بسیار سخت میشود که زنبور عسل را به نیش زدن واداشت؛ زیرا میداند جان خود را با نیش زدن از دست میدهد. جنها نیز همینطور هستند و بدون قانون عمل نمیکنند؛ زیرا میدانند در صورت تخلف، عقوبت سختی در انتظار آنهاست. ولی در بعضی موارد نیز جن به ناموس انسانی تجاوز میکند. تجاوز وی یا محسوس است و یا غیر محسوس و میتواند در خواب باشد یا در بیداری.
البته شیطان هرگاه بخواهد کسی را مس کند، چون دارای جسم مثالی است، به لحظهای میتواند همه بدن او را مس نماید و آثار شوم بیغیرتی را در او بر جای گذارد.
اثر دَم و همنفسی
غرض این است که «دم» بسیار کارساز است و همه انسانها با «دم»
(۱۷۲)
روبهرو میشوند. کسانی که در این عالم جایی برای خود دارند، کار خود را با دم پیش میبرند. با دم خود میبندند، باز میکنند، به خاک میمالند، و یا شفا میدهند. در گذشته، اولیای الهی گاه استکان را تبرک میکردند؛ اما متأسفانه امروزه به این امور چندان توجهی نمیشود و «سؤر المؤمن شفاء»؛ نیمخورده مؤمن شفاست انکار میشود و کسی دوست ندارد نیم خورده مؤمنی را بخورد. نمیتوان تصور کرد که «دم» چه کارها که نمیکند. اولیای الهی با دم و بازدم، دم به دم کار میکنند. دم و بازدم مانند تز و آنتیتز است.
حال، در محل بحث، چون خانهای به محل پارتی تبدیل میشود و زنان خواننده و رقاص در آن مشغول آواز میشوند و مردان هم به آنان داخل میگردند، قفندر به سراغ صاحب خانه میآید و او را که مسؤول به راه انداختن این پارتی است میگیرد و هر عضو خود را روی عضو او میگذارد؛ یعنی پای خود را روی پای او و دست او را روی دست او و همینطور تمام اعضای خود را روی تمام اعضای بدن او قرار میدهد و آنگاه یک دم به او میدمد. با این دم، غیرت از او رخت میبندد و اگر مردان بر ناموس او نیز وارد شوند، برای او امری عادی است و غیرت او برانگیخته نمیگردد؛ چنانکه واژه «یؤتی» دلالت دارد که اجنه و مردان انسی وقتی به زنان او تجاوز میکنند او هیچ به غیرت نمیآید.
روان شناختی اجتماعی ثابت نموده است که اگر کسی با زنی فاسد و زناکار که نزد دیگران بوده و به آنان هم زنا داده است نزدیکی کند، ویروس
(۱۷۳)
بیغیرتی از آن زن، مانند میکروبی به این مرد سرایت میکند و او را نیز بیغیرت میسازد. همین امر باعث میشود که با وجود زنی آلوده در یک محیط، زنا در آنجا رو به افزایش میگذارد؛ از این روست که قرآن کریم میفرماید: « الزَّانِی لاَ ینْکحُ إلاَّ زَانِیةً أَوْ مُشْرِکةً وَالزَّانِیةُ لاَ ینْکحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِک وَحُرِّمَ ذَلِک عَلَی الْمُؤْمِنِینَ»(۱).
این روایت میرساند اگر حکومتی بخواهد در جامعهای بیغیرتی را رواج دهد، باید نواختن بربط و غنا را ترویج دهد و آن را تشویق نماید.
نکته قابل توجه در این دو روایت این است که این حدیث مجالس و پارتیهای رقاصی، شرابخواری، و کاباره را مصداق غنای حرام میداند و به «مد الصوت مع الترجیع المطرب» ارتباطی ندارد.
نمونه دیگری از این معنا در روایت بعد آمده است.