۱۳۹۵-۰۵-۰۲

فصل ششم: درون‌پژوهی روایات غنا و موسیقی

آواز حزین

۱۱۰ ـ «عن عبد الرحمن بن السائب قال: قدم علینا سعد بن أبی وقّاص فأتیته مسلما علیه فقال: مرحبا یا بن أخی! بلغنی أنّک حسن الصوت بالقرآن. قلت: نعم والحمد للّه. قال: فإنّی سمعت رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله یقول: إنّ القرآن نزل بالحزن، فإذا قرأتموه فأبکوا، فإن لم تبکوا فتباکوا وتغنّوا به، فمن لم یتغنّ بالقرآن فلیس منّا(۱)

قرآن با حزن فرود آمده است پس به گاه قرائت آن گریه کنید و

۱ـ فاطر / ۱. عیون اخبار الرضا علیه‌السلام ، ج ۱، ص ۷۴.

۲. مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۷۰.

(۱۳۵)

چنان‌چه گریه نمی‌کنید، خود را به گریه وا دارید و صورت گریان به خود گیرید و قرآن را با تغنی و آواز حزن انگیز بخوانید چرا که اگر کسی این چنین قرآن نخواند از ما نیست.

حدیث شریف در معنای تغنی صراحت دارد، ولی برخی آن را به معنای بی‌نیازی تأویل برده‌اند. واژه «تباکی» قرینه‌ای مهم برای یافت این معناست؛ چرا که در تباکی زمزمه، و در زمزمه صداست و در صدا، نوا و سخن بر توانگری و بی‌نیازی جستن از قرآن کریم نیست. در واقع حدیث می‌فرماید چون آهنگ تلاوت دارید، در مرحله نخست گریه کنید و در مرحله بعد اگر گریه نبود، به تباکی قرآن بخوانید و سپس در مرحله سوم آن را زمزمه کنید؛ چرا که اگر کسی این چنین قرآن نخواند، از ما نیست.

شایان ذکر است، این آموزه به جهت پرهیز دادن مسلمانان از شیوه یهودیان و مسیحیان است که قرائت تورات و انجیل را بدون صدای رسا و به صورت «مِن‌مِن» کردن و «وز وز» نمودن انجام می‌دهند. اکنون نیز اگر کسی بدین گونه قرآن بخواند، به او پرخاش کرده و می‌گویند مگر تورات می‌خوانی.

در گذشته که قرآن کریم را به صورت تحقیق، قرائت و تغنی و با صدایی بلند می‌خواندند که همه اهل خانه آن را می‌شنید؛ اما اکنون سلطان خانه‌ها؛ تلویزیون، کم‌تر به خانواده‌ای اجازه این کار را می‌دهد! اگر کسی چند آیه از قرآن کریم را بلند بخواند، برای بیدار شدن از خواب و

(۱۳۶)

به‌ویژه خواب صبحگاهی نیازمند دیگری یا چیزی مانند ساعت یا تایمر تلویزیون نمی‌شود. حال، در بحث حاضر حدیث می‌فرماید: هر کس به قرآن کریم تغنی نکند از ما نیست که با این توضیح نمی‌توان آن را به بی‌نیازی و مانند آن معنا نمود. وقتی قرآن کریم با تغنّی، تأنّی، ترتیل و آرامش خوانده می‌شود، انسان آن را بیش‌تر فهم می‌کند تا کسی که آن را به تندی و بدون تأمل و تغنّی می‌خواند و متوجه نمی‌شود که چه می‌خواند.

قرآن کریم با حزن و اندوه نازل شده است و دلیل آن این است که هیچ کس دوست ندارد از جوار حضرت حق دور گردد و عالم حق و در محضر و جوار حق بودن را رها نماید و به ناسوت فرود آید! ناسوت مقام علو را ندارد و به همین سبب حزن دارد و مثل کودکانی می‌ماند که برای اولین بار می‌خواهند به مدرسه روند؛ اما پدر و مادر خود را رها نمی‌کنند و برای دور شدن از آنان گریه می‌کنند. قرآن کریم ـ که دارای عقل و شعور است ـ چون با حق انس دارد، با حزن نازل می‌شود. کودکی که تازه به دنیا می‌آید نیز با گریه رحم را ترک می‌کند؛ چون به آن انس گرفته است.

درست است که در روایاتی است که اگر کسی فلان سوره را بخواند غنی می‌شود و درست نیز هست؛ چرا که قرآن کریم نقشه عالم است و کسی که نقشه عالم را در دست داشته باشد قدرتمند و بی‌نیاز می‌گردد و بدا به کسانی که از قرآن استفاده نمی‌کنند و همیشه در فقر و فلاکت به سر می‌برند ـ و متأسفانه مسلمانان جهان امروز چنین هستند و هیچ بهره‌ای از قرآن کریم نمی‌برند ـ اما سخن در این است که حدیث تغنی در مقام بیان

(۱۳۷)

این معنا نیست و از خواندن به مانند جهود و نصارا که مِن من می‌کنند و ترتیل و تحسین صوت ندارند، پرهیز می‌دهد.

مسلمانان در گذشته، اوصافی برخلاف یهود و نصارا داشتند. مسلمانان در ابتدای شب می‌خوابیدند و نیمه‌های شب بیدار می‌شدند و روایات زیادی نیز این امر را تشویق می‌کند. جهودها به عکس مسلمانان عمل می‌کردند. آنان شب‌ها بیدار بودند و صبح‌ها می‌خوابیدند. امروزه اگر کسی به بازار تهران رود، درمی‌یابد که یهودیان دیرتر از دیگران، مغازه‌های خویش را باز می‌کنند. البته آن‌ها چون سرمایه‌دار هستند، مشتریان خویش را با نسیه دادن و صورت‌های دیگر چنان به خود جذب می‌کنند که اگر ظهر نیز به مغازه آیند، آن‌ها از جای دیگری خرید نکنند. آنان مشتریان را کبوتر جلد خود می‌سازند.

از دیگر اوصاف مسلمانان خواندن قرآن با ترتیل، صدای بلند و به زیبایی بود چرا که می‌گفتند ما سخنان بلند و ملکوتی داریم و دلیلی بر کتمان آن نداریم، اما یهود و نصارا تورات را به حالت وِنگ ونگ می‌خواندند همانند جن‌گیرها که ورد می‌خوانند و های و هوی زمزمه می‌کنند و این روایت از چنین قرائتی پرهیز می‌دهد.

 

,