۱۳۹۵-۰۲-۱۹

توضیح المسایل: بخش دوم: طهارت و نجاست

 

۱۰ ـ از بین رفتن اصل نجاست

م « ۳۴۷ » حیوانی که عین آن نجس نیست، اگر به نجاستی مانند خون یا متنجسی مانند آب نجس آلوده شود، با از بین رفتن نجاست، پاک می‌شود.

م « ۳۴۸ » هر گاه درون بخش‌هایی از بدن انسان؛ مانند: دهان، بینی و گوش به نجاستی آلوده شود، با از میان رفتن نجاست، پاک می‌شود؛ برای نمونه، خونی که از لثه بیرون می‌آید با حل شدن در آب دهان پاک می‌شود و نیازی به آب کشیدن درون دهان نیست؛ هرچند بخشی از آن طبیعی نباشد؛ مانند: این‌که دندان مصنوعی در دهان با غذای نجس یا خونی که از لای دندان بیرون آمده است برخورد کند که در این صورت، نیازی به آب‌کشیدن آن نیست و دندان مصنوعی تا در دهان است، حکم طبیعی آن را دارد؛ خواه همانند دندان مصنوعی حرکت داشته باشد یا نداشته باشد.

م « ۳۴۹ » اگر غذا بین دندان‌ها باشد و درون دهان به خون آلوده شود؛ چنان‌چه نداند خون به غذا رسیده یا خیر، پاک است و اگر بداند، غذا نجس می‌شود و خوردن آن حرام است؛ هرچند دهان پس از خوردن غذای نجس پاک شود.

(۹۷)

م « ۳۵۰ » اگر شک شود که پاره‌ای از یک بخش بدن از برون بدن شمرده می‌شود یا از درون آن؛ مانند: بخشی از لب و پلک چشم که هنگام بستن روی هم می‌آید، به هنگام نجس شدن، حکم درون بدن را دارد و لازم نیست آب کشیده شود.

م « ۳۵۱ » اگر نجس خشک باشد، با برخورد به چیزی آن را نجس نمی‌کند، و تنها اگر یکی از آن دو خیس باشد؛ به‌گونه‌ای که خیسی آن به دیگری سرایت کند، با برخورد به دیگری نجس می‌شود.

م « ۳۵۲ » اگر غبار نجس از فرش یا لباس گرفته شود، تنها در صورتی که بر جای خیس بنشیند، آن را نجس می‌سازد.

م « ۳۵۳ » اگر در نجس بودن گرد و غبار یا تری جایی که گرد و غبار نجس بر آن نشسته است شک شود، پاک است، ولی اگر در گرفته شدن غبار نجس از چیزی مانند قالی شک شود، آن را با برخورد به خیسی نجس می‌سازد.

,