وحدت وجود
م « ۱۰۹ » وحدت وجود به معنای درست و دقیق عرفانی و فلسفی خود، از والاترین پایههای بینش و بلندترین قلّههای کمال است که کمتر عارف محققی از فتح یا آرزوی دستیابی به آن، سخن سر میدهد و دریافت صحیح آن شایسته پندارهای همگانی ـ موافق و مخالف ـ نیست.
(۵۵)
م « ۱۱۰ » وحدت وجود به معنای «همه خدایند» یا «همه مانند خدایند» ـ که متأسفانه در برخی از عبارتهای فتوایی نیز آمده است ـ نمیباشد و اینگونه برداشتها از سستترین و مسمومترین گفتارهاست که ناآگاهان ظاهربین میگویند و هیچ عارف راهیافتهای چنین گزافهگویی را از وحدت وجود منظور نمیدارد.
اگر کسی چنین معنایی را در پندار خود داشته باشد؛ خواه به آن باورمند باشد یا ستیزهجو، ناگزیر از گناهکاران است و از حقیقت معنای آن بهدور میباشد؛ هرچند ممکن است نادانی چنین بیندیشد و آن را باور نماید و نادانی دیگر با ستیزهجویی چنین برداشتی از وحدت وجود داشته باشد و آن را نپذیرد. اینگونه پندارها به معنای صحیح آن ارتباطی ندارد و هر دو گروه با آن بیگانهاند. پس نباید درباره باریک باوریهای عقلی، نازکبینیهای عرفانی و ژرفنگریهای معرفتی، بدون آگاهی بایسته گفتوگو نمود و اندیشه و حال دیگران را پریشان ساخت، بلکه باید هر امر خطیری را به اهل آن واگذار نمود؛ بهویژه درباره چنین بلندای مهمی که نیاز به تیزبینی و دور اندیشی بسیار دارد و عالیترین جایگاه حقیقت ادراک و وصول انسانی است.
کسی که اگر از او درباره حکم پدیدههای ابتدایی، مانند الکل پرسش شود که پاک است یا نجس، یا برای نمونه، خوردن فلان ماهی حلال است یا حرام؟! در پاسخ میگوید: از ویژگی این پدیده ناآگاه است و پیش آگاهان بروید، بهتر است درباره چنین پدیدههای معنوی که برای همگان قابل فهم نیست، همین روش را دنبال کند و فهم و حکم اینگونه پدیدهها را به اهل آن واگذارد و مایه بیبهرهگی هرچه بیشتر خود و دیگران نگردد.
چه زیان بزرگی است که کسی افترای کفر و نجاست به اولیای خدا را از سر ناآگاهی تا قبر و قیامت به همراه برد!