۱۳۹۵-۰۲-۱۹

توضیح المسائل: بخش چهارم: عبادت‌های موسمی

 

روزه قضا

م « ۲۴۰۱ » اگر دیوانه، عقل خود را باز یابد، واجب نیست روزه روزهایی را که دیوانه بوده است قضا نماید.

م « ۲۴۰۲ » اگر کافر به اسلام گراید، واجب نیست روزه‌های زمان کفر خود را قضا نماید و هم‌چنین واجب نیست قضای روزه روزی را که مسلمان شده است بگیرد.

م « ۲۴۰۳ » اگر پیش از ظهر مسلمان شود و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، می‌تواند روزه آن روز را بگیرد و چنان‌چه نگیرد، قضای آن واجب نیست، ولی اگر مرتد مسلمان شود، لازم است روزه‌های زمان ارتداد را قضا نماید.

م « ۲۴۰۴ » روزه‌هایی را که به واسطه مستی از دست رفته لازم است قضا شود؛ هرچند چیزی را که به‌واسطه آن مست شده است برای درمان یا بدون دلیل یا از روی اشتباه خورده باشد، بلکه حتی اگر پیش‌تر روزه را نیت کند و با مستی روزه را به پایان ببرد، باید قضا نماید.

م « ۲۴۰۵ » اگر برای عذری، چند روز روزه نگیرد و سپس شک نماید که چه هنگام عذر او از میان رفته است، می‌تواند اندازه کم‌تری را که گمان می‌کند روزه نگرفته است قضا نماید و واجب نیست اندازه بیش‌تر را قضا نماید؛ برای نمونه، کسی که پیش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمی‌داند عصر پنجم ماه رمضان از سفر برگشته

(۴۹۱)

است یا عصر ششم، باید پنج روز روزه بگیرد.

م « ۲۴۰۶ » کسی که نمی‌داند چه زمانی برای وی عذر پدید آمده است، می‌تواند اندازه کم‌تر را قضا نماید؛ برای نمونه، اگر در روزهای پایانی ماه رمضان مسافرت کند و پس از ماه رمضان بازگردد و نداند که شب بیست و پنجم ماه رمضان مسافرت کرده است یا شب بیست و ششم، می‌تواند اندازه کم‌تر را قضا کند.

م « ۲۴۰۷ » اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، می‌تواند قضای هر کدام را پیش از قضای روزهای دیگر بگیرد، ولی اگر وقت قضای رمضان سال پیش تنگ باشد، لازم است نخست قضای آن را بگیرد و در صورتی که قضای روزی از سال‌های پیش از آن را بگیرد، گناه کرده، ولی روزه درست است.

م « ۲۴۰۸ » اگر قضای روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد؛ به‌گونه‌ای که تأخیر یکی کفاره داشته و تأخیر دیگری کفّاره نداشته باشد، باید در نیت معین کند روزه‌ای را که می‌گیرد قضای کدام ماه رمضان است و اگر معین نکند که قضای سال پیش است، قضای آن به‌شمار نمی‌آید و کفاره تأخیر از او برداشته نمی‌شود.

م « ۲۴۰۹ » کسی که قضای روزه ماه رمضان را گرفته است اگر وقت قضای روزه او تنگ نباشد، می‌تواند پیش از ظهر روزه خود را باطل نماید، ولی پس از ظهر جایز نیست.

م « ۲۴۱۰ » اگر قضای روزه غیر ماه رمضان را گرفته باشد؛ مانند: قضای روزه نذر، نباید پس از ظهر روزه را باطل کند.

م « ۲۴۱۱ » کسی که در قضای روزه ماه رمضان از شب نیت روزه داشته است یا وقت قضا تنگ باشد، جایز نیست روزه خود را باطل کند؛ خواه پیش از ظهر باشد یا پس از ظهر و اگر از شب نیت نکرده و وقت نیز داشته باشد، می‌تواند پیش از ظهر روزه خود را باطل کند، ولی پس از ظهر نمی‌تواند.

م « ۲۴۱۲ » اگر روزه ماه رمضان را از شخص دیگری قضا نموده باشد، نباید پس از ظهر روزه را باطل کند.

م « ۲۴۱۳ » اگر به واسطه بیماری یا حیض یا نفاس، روزه ماه رمضان را نگیرد و

(۴۹۲)

پیش از گذشت زمانی که بتواند آن را قضا کند بمیرد، قضای آن روز بر عهده او نیست.

م « ۲۴۱۴ » اگر به واسطه بیماری، روزه ماه رمضان را نگیرد و بیماری او تا ماه رمضان سال دیگر ادامه یابد، قضای روزه‌هایی را که نگرفته است بر او واجب نیست و باید برای هر روز، یک مد طعام ـ که نزدیک ده سیر طعام؛ مانند: گندم، جو و غیر آن است ـ به مستمند بدهد.

م « ۲۴۱۵ » اگر به واسطه عذر دیگری مانند مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقی بماند، لازم است روزه‌هایی را که نگرفته است قضا کند.

م « ۲۴۱۶ » اگر به واسطه بیماری، روزه ماه رمضان را نگیرد و پس از ماه رمضان، بیماری او از میان برود، ولی عذر دیگری یابد که نتواند تا رمضان دیگر قضای روزه را بگیرد، لازم است روزه‌هایی را که نگرفته قضا نماید.

م « ۲۴۱۷ » اگر در ماه رمضان به واسطه عذری روزه نگیرد و پس از آن، عذر او از میان برود و تا ماه رمضان آینده به عمد قضای روزه را نگیرد، لازم است روزه را قضا کند و برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند آن به مستمند بدهد.

م « ۲۴۱۸ » اگر در قضای روزه کوتاهی شود تا وقت تنگ گردد و در تنگی وقت عذری بیابد، باید قضای آن را بگیرد و برای هر روز، یک مد طعام به مستمند بدهد.

م « ۲۴۱۹ » اگر پس از رفتن عذر تصمیم داشته باشد که روزه‌های خود را قضا کند، ولی پیش از آن که قضا نماید، در تنگی وقت عذر دیگری یابد که پیش از ماه رمضان نتواند روزه خود را قضا نماید، قضا را در آینده بگیرد و برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند آن به مستمند بدهد؛ هرچند هنگامی که عذر دارد تصمیم داشته باشد پس از برطرف شدن عذر، روزه‌های خود را قضا کند.

م « ۲۴۲۰ » اگر کوتاهی نکرده باشد و ناگاه در تنگی وقت عذری یافت شود، تنها قضای روزه را بگیرد و نیازی به دادن یک مد طعام نیست.

م « ۲۴۲۱ » کسی که توانایی قضای روزه را داشته ولی از روی ندانستن حکم قضای

(۴۹۳)

آن را تا رمضان آینده تأخیر انداخته است، باید گذشته از قضای روزه، یک مد طعام کفّاره دهد.

م « ۲۴۲۲ » اگر بیماری کسی چند سال به درازا کشد، باید پس از آن‌که بهبودی یافت؛ هر اندازه که تا ماه رمضان آینده برای گرفتن روزه قضای آخرین ماه رمضان زمان دارد، روزه بگیرد و در غیر این صورت، آن را در سال‌های دیگر انجام دهد و نیازی به گرفتن قضای روزه سال‌های پیش نیست، بلکه تنها برای هر روز از سال‌های پیش، یک مد طعام به مستمند بدهد.

م « ۲۴۲۳ » کسی که برای هر روز یک مد طعام به مستمند می‌دهد، می‌تواند کفاره چند روز را به وی دهد و اگر به اندازه‌ای نان دهد که گندم آن به اندازه یک مد باشد، کافی است و نیز می‌تواند پول آن را بدهد؛ هرچند پول آن را برای خرید نان هزینه نکند.

م « ۲۴۲۴ » اگر قضای روزه ماه رمضان را چند سال تأخیر اندازد، لازم است آن را قضا نماید و برای هر روز یک مد طعام به مستمند بدهد، ولی برای تأخیر چند سال چیزی بر او واجب نیست.

م « ۲۴۲۵ » اگر روزه ماه رمضان بدون عذر گرفته نشود، باید قضای آن را بجا آورد و لازم است برای هر روز، دو ماه روزه گرفت یا به شصت مستمند طعام داد و چنان‌چه تا رمضان آینده قضای آن را نگیرد، لازم است برای هر روز یک مد طعام نیز بدهد.

م « ۲۴۲۶ » اگر روزه رمضان را به عمد نگیرد و در روز چند بار کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد؛ برای نمونه، چند بار غذا بخورد یا جماع کند، یک کفّاره بسنده است.

م « ۲۴۲۷ » پس از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر باید قضای نماز و روزه او را به‌گونه‌ای که در بخش نماز گفته شد به‌جا آورد، ولی قضای روزه مادر بر پسر بزرگ‌تر واجب نیست.

(۴۹۴)

م « ۲۴۲۸ » اگر پدر، جز روزه ماه رمضان روزه واجب دیگری؛ مانند: روزه نذر را نگرفته باشد، لازم است پسر بزرگ‌تر آن را قضا نماید.

م « ۲۴۲۹ » اگر پسر بزرگ‌تر نداند که پدر وی روزه قضا بر عهده دارد یا نه، واجب نیست برای او روزه قضا بگیرد و اگر بداند، باید روزهایی را که یقین دارد، قضا نماید و قضا کردن بیش از آن لازم نیست.

,