۱۳۹۵-۰۲-۱۹

توضیح المسائل: بخش چهارم: عبادت‌های موسمی

 

شرایط استطاعت

م « ۲۴۸۶ » شرایط استطاعت عبارت است از:

الف ـ داشتن هزینه سفر و آن‌چه به حسب حال او و به اندازه کافی در راه مورد نیاز است.

ب ـ داشتن مخارج افراد تحت سرپرستی خود تا هنگام بازگشت.

ج ـ سلامت مزاج و توانایی انجام اعمال حج؛ به‌گونه‌ای که بدون سختی زیاد بتواند به مکه رود و حج بگزارد.

د ـ نبودن مانع در رفت و برگشت؛ پس اگر راه بسته باشد یا بترسد که جان، آبرو یا مال مهمی از او در خطر افتد، حج بر او واجب نیست، ولی اگر بتواند از مسیر دیگری برود؛ هرچند دورتر باشد، در صورتی که سختی زیادی نداشته باشد و غیرمتعارف نباشد، لازم است آن را برگزیند.

ه ـ داشتن وقت کافی برای انجام حج.

و ـ در اثر رفتن به حج، مال یا ملک یا کسب و پیشه‌ای را که برای ادامه معاش و افراد تحت سرپرست خود دارد از دست ندهد؛ پس اگر با رفتن به حج مجبور شود سرمایه یا منبع درآمد خود را که مورد احتیاج اوست هزینه حج کند و پس از بازگشت، چیزی که با آن زندگی کند نداشته باشد، مستطیع نیست.

م « ۲۴۸۷ » کسی که بدون داشتن خانه ملکی نیاز او برطرف نمی‌شود و سختی می‌بیند، هنگامی حج بر او واجب می‌باشد که هزینه تأمین خانه را داشته باشد و در صورتی که بتواند با خانه اجاره‌ای، وقفی و مانند آن زندگی کند، نداشتن

(۵۰۶)

خانه ملکی مانع واجب شدن حج نمی‌شود.

م « ۲۴۸۸ » زنی که می‌تواند به حج رود اگر پس از بازگشت، مالی از خود نداشته باشد و شوهر وی فقیر باشد و نتواند هزینه‌های او را بپردازد و ناچار شود که به سختی زندگی کند، حج بر او واجب نیست، ولی اگر شوهر قدرت مالی دارد و مخارج او را می‌دهد، با داشتن هزینه رفت و برگشت، مستطیع است.

م « ۲۴۸۹ » کسی که در راه حج برای خدمت، رانندگی، خبرنگاری و مانند آن اجیر می‌شود، یا به عنوان روحانی کاروان، ناظر، پزشک، پرستار و مانند آن به حج می‌رود و می‌تواند با انجام کار بدون زحمت حج کامل بجا آورد و هزینه افراد تحت سرپرست خود را تا هنگام بازگشت بپردازد، پس از پذیرفتن این خدمات، حج بر او واجب می‌شود و لازم نیست پس از بازگشت، سرمایه و ملکی داشته باشد.

م « ۲۴۹۰ » اگر مخارج سفر حج و خانواده وی را در مدّت حج بپردازند تا حج بجا آورد، ولی ملک او نکنند، در صورتی که اطمینان داشته باشد از او پس نمی‌گیرند و منّت و خواری به همراه ندارد، حج بر او واجب می‌شود.

م « ۲۴۹۱ » کسی که می‌تواند با قرض کردن حج بگزارد، مستطیع نیست و حج بر او واجب نمی‌باشد، ولی اگر مخارج گزاردن حج را به او ببخشند و شرط کنند که حج بجا آورد، در صورت عدم منت و ذلت و قبول کردن وی، حج بر او واجب می‌شود؛ هرچند قرض داشته باشد و هنگام برگشتن، مالی که بتواند با آن زندگی کند نداشته باشد.

م « ۲۴۹۲ » کسی که مخارج او را داده‌اند و حج بر او واجب شده و آن را بجا آورده است، چنان‌چه خود مستطیع شود، لازم نیست دوباره به حج برود.

م « ۲۴۹۳ » معیار در وجوب حج، استطاعت در مکانی است که در حال حاضر در آن زندگی می‌کند. پس اگر در وطن خود سکونت دارد و در آن‌جا مستطیع نیست،

(۵۰۷)

حج بر او واجب نمی‌باشد؛ هرچند به مقدار حج میقاتی(۱) مال داشته باشد، ولی در صورتی که برای کاری به میقات رود یا برای تجارت به جدّه رود و در آن‌جا استطاعت حج را با همه شرایط آن یابد، حج بر او واجب می‌شود و از حج واجب بسنده است.

م « ۲۴۹۴ » اگر سازمان حج و زیارت برای حج نام‌نویسی می‌کند و نمی‌توان بدون آن حج گزارد، کسی که هنگام ثبت‌نام، استطاعت مالی دارد، واجب است نام‌نویسی نماید؛ هرچند در همان سال، نوبت وی نگردد و اگر کوتاهی نماید و ثبت‌نام نکند، حج بر او ثابت شده است.

م « ۲۴۹۵ » اگر در حال حاضر استطاعت مالی ندارد، ولی می‌داند که به‌زودی مستطیع می‌شود و در آن وقت، دیگر ثبت‌نام نمی‌کنند؛ هرچند حج هم‌اینک بر او واجب نیست، ولی می‌تواند نام‌نویسی کند.

م « ۲۴۹۶ » اگر مستطیع شود و حج بجا نیاورد و سپس فقیر شود؛ هرچند به زحمت باشد، باید حج بجا آورد و اگر به هیچ قسم نتواند حج برود؛ چنان‌چه کسی او را برای حج اجیر کند، می‌تواند به مکه برود و حج کسی را که برای او اجیر شده است بجا آورد و در صورتی که منع قانونی نداشته باشد و بتواند، باید تا سال بعد در مکه بماند و برای خود حج نماید، ولی اگر بتواند اجیر شود و اجرت را نقد بگیرد و کسی که او را اجیر کرده است راضی شود که حج او در سال بعد انجام شود، باید سال اول برای خود و سال بعد برای کسی که اجیر شده است حج نماید.

م « ۲۴۹۷ » اگر در سال اولی که مستطیع شده است بدون سستی و تأخیر به مکه رود و در وقت معینی که حکم کرده‌اند به عرفات و مشعرالحرام نرسد؛ چنان‌چه در سال‌های بعد مستطیع نباشد، حج بر او واجب نیست، ولی اگر از سال‌های پیش

۱ـ «حج میقاتی» به حجی می‌گویند که کسی برای خود یا به نیابت دیگری از میقات قصد حج کند؛ در مقابل «حج بلدی» که انسان برای خود یا به نیابت دیگری از بلد و شهر خود به قصد حج حرکت می‌کند.

(۵۰۸)

مستطیع بوده و حج نگزارده است؛ هرچند به زحمت باشد، باید حج بجا آورد.

م « ۲۴۹۸ » اگر در سال اولی که مستطیع شده است به حج نرود و سپس فقیر شود یا به واسطه پیری یا بیماری یا عذر دیگری نتواند حج بجا آورد و از این‌که خود در آینده بتواند به حج رود ناامید باشد، باید نایب بگیرد، بلکه اگر در همان سالی که مستطیع شده است از رفتن به حج ناتوان باشد و از این‌که در آینده بتواند آن را انجام دهد نیز ناامید باشد، واجب است نایب بگیرد.

م « ۲۴۹۹ » اگر روزهای سفر حج روزهای کسب و کارش باشد؛ به‌گونه‌ای که با رفتن به حج نتواند قرض خود را به هنگام پرداخت نماید یا هزینه‌های زندگانی را در دنباله سال فراهم کند، حج بر او واجب نیست.

م « ۲۵۰۰ » هرگاه بده‌کار، هزینه‌های حج را داشته باشد، ولی با پرداخت بدهی خود توانایی بر گزاردن حج را نداشته باشد، مستطیع نیست؛ مگر این که بستان‌کار برای گرفتن مال خود شتابی نداشته باشد و وی نیز اطمینان داشته باشد که می‌تواند بدهی خود را در آینده ادا کند.

م « ۲۵۰۱ » اگر دارایی مورد نیاز برای گزاردن حج را به کسی دهند و با او شرط کنند که در راه مکه به کسی که دارایی را داده است خدمت کند، حج بر او واجب نمی‌شود، ولی اگر بپذیرد و خدمت به آن شخص نیز با انجام مناسک حج ناسازگار نباشد، گزاردن حج واجب می‌گردد.

م « ۲۵۰۲ » می‌توان از جانب دیگری برای انجام حج اجیر شد، به شرط این که از مسایل حج آگاه باشد؛ خواه پیش از آن، حج بجا آورده باشد یا نه، ولی اگر خود (اجیر) نتواند حج بجا آورد، نمی‌تواند آن را به دیگری واگذار کند؛ مگر در صورتی که صاحب هزینه اجازه دهد.

م « ۲۵۰۳ » با اجیر گرفتن برای بجا آوردن حج از طرف میت، عهده او (میت) ساقط نمی‌شود؛ مگر هنگامی که اطمینان یابد اجیر حج گزارده است.

م « ۲۵۰۴ » کسانی که مال زکات یا سهم امام به آن‌ها می‌رسد اگر مستطیع شوند، حج بر آن‌ها واجب شده است و می‌توانند با آن مال، حج بجا آورند.

(۵۰۹)

م « ۲۵۰۵ » کسی که نیاز به ازدواج دارد و تنها هزینه ازدواج را دارد و مالی افزوده بر آن ندارد، مستطیع نمی‌باشد و حج بر او واجب نیست.

م « ۲۵۰۶ » کسی که حج واجب را بجا آورده، مستحب است دوباره حج بگزارد، ولی اگر ازدحام بیش از حد حجّاج برای کسانی که هنوز حج بجا نیاورده‌اند مزاحمت بسیاری پدید آورد بهتر است به‌گونه موقت از انجام حج مستحبی خودداری کند و نوبت را به کسانی بدهد که می‌خواهند حج واجب بگزارند.

م « ۲۵۰۷ » کسی که از سوی دیگری برای حج اجیر شده است باید طواف نسا را نیز از طرف او یا به نیت آن‌چه بر عهده اوست بگزارد و اگر به این‌گونه حج بجا نیاورد، زنِ اجیر بر او حرام می‌شود.

م « ۲۵۰۸ » اگر طواف نسا را درست بجا نیاورد یا فراموش کند؛ چنان‌چه در میان راه یا پس از بازگشت به وطن به یاد آورد، باید ـ در صورتی که می‌تواند ـ باز گردد و آن را بگزارد و اگر سختی داشته باشد، دیگری را برای انجام آن نایب بگیرد تا زن بر او حلال شود.

م « ۲۵۰۹ » اگر هزینه‌های حج و زندگی کسانی را که مخارج آنان بر او واجب است داشته باشد ولی نیاز باشد هزینه‌های دیگری را نیز برای نگه‌داری آبروی خود به سبب گزاردن حج هزینه کند؛ چنان‌چه رفتن به حج در این صورت برای او سختی و مشقت (عُسر و حرج) به همراه دارد به گونه‌ای که به صورت عادی نمی‌توان آن را تحمل کرد، واجب نیست به حج رود.

,