مقدس اردبیلی رحمهالله
( مولی احمد مقدس اردبیلی م ۹۹۳ ه ق)
مراجعه به عرف و اصل اولی اباحه
«قوله: والغناء قیل: هو بالمدّ: مدّ صوت الإنسان المشتمل علی الترجیع المطرب. الظاهر أنّه لا خلاف حینئذ فی تحریمه وتحریم الأجرة علیه، وتعلّمه، وتعلیمه، واستماعه، وردّه بعض الأصحاب إلی العرف، فکلّ ما یسمّی به عرفا فهو حرام، وإن لم یکن مشتملاً علی الترجیع، ولا علی الطرب. دلیله: أنّه لفظ ورد فی الشرع تحریم معناه ولیس بظاهر له معنی شرعی مأخوذ من الشرع، فیحال علی العرف. والظاهر أنّه یطلق علی مدّ الصوت من غیر طرب، فیکون حراما؛ إذ یصحّ تقسیمه إلی المطرب وعدمه، بل ولا یبعد إطلاقه علی غیر المرجّع والمکرّر فی الحلق، فینبغی الاجتناب. والأوّل أشهر. ولعلّ وجهه أنّ الذی علم تحریمه بالإجماع هو مع القیدین، وبدونهما یبقی علی أصل الإباحة، ولکن مدلول الأدلّة أعمّ مثل: المغنّیة ملعونة، وملعون من أکل ثمنها. وما فی الفقیه ـ فی حدّ شرب الخمر ـ فی ذیل ما نقل عن الصادق علیهالسلام : والغناء ممّا أوعد اللّه علیه
(۵۹)
النّار، وهو قوله عزّ وجلّ: « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَیتَّخِذَهَا هُزُوا أُولَئِک لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ»(۱). وسئل الصادق علیهالسلام عن قول اللّه عزّ وجلّ: « فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الاْءَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»(۲)، قال: الرجس الأوثان، وقول الزور الغناء. والأولی تدلّ علی أنّها کبیرة»(۳).
در تعریف «غناء» با همزه گفته شده است، کشیدن صدای انسان است که دارای ترجیع و طربآور باشد. ظاهر این است که در حرام بودن غنا و حرام بودن گرفتن مزد بر آن و نیز حرمت آموزش، فراگیری و شنیدن آن اختلافی نیست. برخی از فقیهان امامیه آن را به عرف واگذار نمودهاند، از این رو آنچه را که عرف غنا بداند حرام است هرچند دارای ترجیع نباشد و طرب ایجاد نکند. دلیل این که در شناخت غنا باید به عرف مراجعه کرد این است که در شرع معنای غنا حرام شده اما چیستی آن در شریعت تبیین نشده است و این اصطلاح، حقیقت شرعی ندارد، از این رو، در فهم معنای آن باید به عرف مراجعه کرد. و ظاهر این است که عرف معنای آن را مد و کشیدگی صوت میداند؛ هرچند طربآور نباشد و هر کشیدگی صوت حرام است؛ چرا که غنا را میتوان به طربانگیز و غیر طربآور تقسیم نمود، بلکه بعید نیست غنا بر صوتی که ترجیع نداشته باشد و در گلو چرخیده و تکرار نشود نیز اطلاق گردد، از این رو سزاوار است از آن نیز دوری شود. و معنای نخست مشهورتر
۱ـ لقمان / ۶.
۲ـ حج / ۳۰.
۳ـ مجمع الفائدة والبرهان، ج ۸، ص ۵۷.
(۶۰)
است و شاید دلیل آن چنین باشد که غنایی که به اجماع حرام دانسته میشود دو قید دارای ترجیع و طربانگیزی را داراست و صوتی که این دو را ندارد، در حرمت آن شک میشود و بر اصل اولی اباحه باقی میماند، اما مفاد و معنای دلایل روایی حرمت غنا اعم است و صوت و صدایی که این دو وصف را ندارد، نیز شامل میشود.