شهید ثانی رحمهالله
(زین الدین بن علی بن علی عاملی ۹۱۱ ـ ۹۶۵ ه ق)
مراجعه به عرف
شهید ثانی رحمهالله در کتاب مسالک الافهام که شرح بر شرائع الاحکام محقق حلی است برای نخستین بار شناخت غنا را به مراجعه به عرف حواله میدهد و میگوید:
«قوله: مدّ الصوت المشتمل… إلخ.
الغناء عند الأصحاب محرّم؛ سواء وقع بمجرّد الصوت أم انضمّ إلیه آلة من آلاته. فقد ورد فی تفسیر قوله تعالی: « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»(۱) أنّه الغناء.
وروی أنّه صلیاللهعلیهوآله قال: الغناء ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء البقل.
ومن طریق الخاصّة ما رواه محمّد بن مسلم عن أبی جعفر علیهالسلام ، قال سمعته یقول: الغناء ممّا وعد اللّه علیه النّار، وتلا هذه الآیة: « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ
۱ـ لقمان / ۶.
(۵۵)
وَیتَّخِذَهَا هُزُوا أُولَئِک لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ»(۱).
وروی أبوبصیر قال: سألت أبا عبد اللّه علیهالسلام عن قول اللّه عزّ وجلّ: « فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الاْءَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»(۲) قال: الغناء. وفی معناها أخبار کثیرة.
والمراد بالغناء الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب. کذا فسّره به المصنّف ـ رحمه اللّه ـ وجماعة.
والأولی الرجوع فیه إلی العرف، فما یسمّی فیه غناء یحرم، لعدم ورود الشرع بما یضبطه، فیکون مرجعه إلی العرف. ولا فرق فیه بین وقوعه بشعر وقرآن وغیرهما.
وکما یحرم فعل الغناء یحرم استماعه، کما یحرم استماع غیره من الملاهی. أمّا الحداء بالمدّ ـ وهو الشعر الذی یحثّ به الإبل علی الاسراع فی السیر ـ وسماعه فمباحان، لما فیه من إیقاظ النوام وتنشیط الإبل للسیر. وقد روی أنّه صلیاللهعلیهوآله قال لعبد اللّه بن رواحة: حرّک بالقوم، فاندفع یرتجز. وکان عبد اللّه جید الحداء، وکان مع الرجال، وکان أنجشة مع النساء، فلمّا سمعه أنجشة تبعه، فقال النبی صلیاللهعلیهوآله لأنجشة: رویدک رفقا بالقواریر؛ یعنی: النساء»(۳).
ـ غنا در دیدگاه اصحاب امامیه حرام است؛ خواه صرف غناخوانی باشد یا آن که با یکی از آلات موسیقی همراه گردد.
شهید ثانی آیات و روایات تفسیری غنا را دلیل بر حرمت آن قرار میدهد و سپس در معنای غنا میگوید:
۱ـ لقمان / ۶.
۲ـ حج / ۳۰.
۳ـ مسالک الأفهام، ج ۱۴، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۱.
(۵۶)
غنا صوتی است که ترجیع آور و طربانگیز باشد. غنا را جناب محقق حلی و برخی از عالمان چنین تفسیر نمودهاند. البته بهتر آن است که در شناخت معنای غنا و چیستی آن به عرف مراجعه شود و آنچه را که عرف غنا میداند حرام دانست؛ خواه در شعر باشد یا در قرائت قرآن کریم و یا در غیر آن.
ارجاع دادن شناخت موضوعات به عرف، اجتهاد انزوایی را در پی دارد و به این معناست که مجتهد با نشناختن موضوع و درک نکردن واقعیتهای جامعه، فتوا صادر کند؛ برخلاف اجتهاد اجتماعی که جلودار جامعه و عرف است و او عرف را به سوی خود میخواند و او رهبر عرف است و پاسخگوی آنان در نیازهای روز و بلکه آینده جامعه است. چنین رویکردی روند جدایی تشخیص موضوع از شأن فقاهت را دامن میزند.
حرمت غنای عرفی غیر مطرب
جناب شهید ثانی در شرح خود بر لمعه مینویسد:
«والغناء بالمدّ، وهو مدّ الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب، أو ما سمّی فی العرف غناء وإن لم یطرب؛ سواء کان فی شعر، أم قرآن، أم غیرهما.
واستثنی منه المصنّف وغیره الحداء للإبل، وآخرون، ومنهم المصنّف فی الدروس فعله للمرأة فی الأعراس إذا لم تتکلّم بباطل، ولم تعمل بالملاهی، ولو بدفّ فیه صنج لا بدونه، ولم یسمع صوتها أجانب الرجال. ولا بأس به»(۱).
۱ـ الروضة البهیة فی شرح اللمعة، ج ۳، ص ۲۱۲.
(۵۷)
ـ غنا با همزه، کشیدن صوتی است که در آن ترجیع و طرب است یا چیزی است که در عرف غنا خوانده میشود؛ هرچند طربآور نباشد؛ خواه در شعر باشد یا در قرآن کریم و یا در غیر آن.
مصنف (شهید اول) و دیگر فقیهان حدا خواندن را از حرمت غنا استثنا نمودهاند. همچنین دیگر فقیهان و نیز مصنف در کتاب دروس خود، غناخوانی زنان را در عروسیها در صورتی که به باطل سخن نگویند و به امور لهوی نپردازند؛ هرچند به زدن دایرهای باشد که در آن سنج است و نه دایرههای بدون سنج، و همچنین مردان بیگانه نیز صوت وی را نشنوند، استثنا نمودهاند که اشکالی بر آن وارد نیست.
شهید ثانی صوتی که دو وصف «ترجیع» و «طرب» را دارد سبب حرمت آن میشمرد و در آن تردیدی روا نمیدارد، اما افزوده بر این، وی صوتی را که عرف غنا بداند، هرچند ایجاد طرب ننماید نیز حرام میداند و طربآور بودن را ملاک حرمت غنا لحاظ نمیکند.
(۵۸)