۱۳۹۵-۰۵-۰۲

فصل هفتم: غنا و موسیقی از دیدگاه فقیهان قرن ۱۲_۴

 

محقق حلی رحمه‌الله

(ابو القاسم نجم الدین جعفر بن حسن حلی م ۶۷۶ ه ق)

تعریف مصطلح فقیهان از غنا

محقق شیخ جعفر حلی، در «مختصر النافع» دیدگاه شیخ طوسی در کتاب مبسوط را برگزیده و چیزی بر آن نیفزوده، اما آن‌چه حایز اهمیت است تعریف محقق در شرائع الاحکام از غناست. وی در تعریف غنا ـ که آن را در کتاب شهادات و در ضمن برشمردن صفات شاهد و برای فاسق دانستن کسی که غنا می‌خواند یا آواز غنایی را می‌شنود آورده است ـ برای نخستین بار، تعریف مصطلح میان فقهیان را می‌نویسد:

«الخامسة: مدّ الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب یفسق فاعله وترد شهادته، وکذا مستمعه؛ سواء استعمل فی شعر أو قرآن.

ولا بأس بالحداء به. ویحرم من الشعر ما تضمن کذبا أو هجاء مؤمن أو تشبیبا بامرأة معروفةٍ غیر محلّلة له، وما عداه مباح، والإکثار منه مکروه»(۱).

 

۱ـ شرائع الإسلام، ج ۴، ص ۹۱۳.

(۴۷)

ـ کشیدن صوت که با ترجیع و چهچهه زدن همراه باشد که انسان را به طرب می‌اندازد، خواننده را فاسق می‌سازد و شهادت وی رد می‌گردد. شنونده آن نیز همین حکم را دارد؛ خواه خواننده آواز غنایی خود را در شعر بیاورد یا در قرآن کریم.

حرمت صید لهوی

مرحوم محقق در بحث از صید لهوی می‌فرماید:

«الشرط الرابع: أن یکون السفر سائغا. واجبا کان کحجّة الإسلام، أو مندوبا کزیارة النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله ، أو مباحا کالأسفار للمتاجر. ولو کان معصیةً لم یقصر، کاتّباع الجائر وصید اللهو. ولو کان الصید لقوته وقوت عیاله قصر. ولو کان للتجارة، قیل یقصر الصوم دون الصلاة، وفیه تردّد»(۱).

شرط چهارم از شرایط قصر بودن نماز در سفر این است که سفر جایز باشد؛ اعم از آن که واجب باشد مانند سفر حج تمتع یا مستحب؛ مانند: زیارت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله یا مباح؛ مانند: سفر تجاری اما اگر سفر معصیت باشد، نماز شکسته نیست مانند سفر کسی که همراه سلطان ستم‌پیشه است یا برای شکار لهوی. البته، در صورتی که صید برای تأمین آذوقه خود یا اهل و عیال وی باشد، نماز شکسته است. چنان‌چه شکار برای تجارت باشد گفته شده است روزه شکسته شده، اما نماز تمام است، ولی در این حکم تردید، وجود دارد.

۱ـ شرائع الاسلام، ج۱، ص ۱۰۲.

(۴۸)

مرحوم محقق جایز بودن سفر را از شرایط قصر شدن نماز قرار می‌دهد. مراد از جواز نیز معنای عام آن است که شامل واجب، مستحب و مکروه می‌شود. مرحوم محقق برای سفر معصیت، دو نمونه ذکر می‌کند: یکی در پی حاکم جایر بودن. تبع و پیرو حاکمی بودن که به مردم با شیوه‌های متعدد و با گرفتن مالیات مضاعف، مردم آزاری و فسادانگیزی و چپاول اموال مردم ظلم می‌کند. پیروی از این حاکم یعنی پیروی از عقیده او و پیروی از عقیده او یعنی معصیت و معصیت نیز موجب شکسته نشدن نماز است. نمونه دوم سفر، صید لهوی است. ایشان از صید به تنهایی و یا لهو به تنهایی سخن نمی‌گوید، بلکه صید لهوی را حرام و گناه می‌شمرد.

صید لهوی در کنار امر بسیار قبیح پیروی از حاکمان جایر آمده است که توجه بسیار را می‌طلبد. البته باید گفت به چرایی و علت این امر در کتاب‌های فقهی اشاره‌ای نشده است، اما ما آن را در جلد دوم این کتاب، توضیح دادیم.

(۴۹)

(۵۰)

,