جواز آموزش دانش موسیقی
مرحوم شیخ بها از آن جا که درک سیاسی بالایی داشته است میگوید:
«علم الموسیقی علم یعرف منه النغم والایقاعات، وأحوالها، وکیفیة تألیف اللحون والمتّخذات والآلات الموسیقاریة، ولا منع شرعا من
(۷۸)
تعلیم هذا العلم، وکثیرا من الفقهاء کان مبرّزا فیه. نعم الشریعة المطهّرة علی السادع بها أفضل السّلام منعه من عمله والکتب المصنّفة فی ما تفید أمورا علمیة فقط».
دانش موسیقی علمی است که از آن نغمهها و ایقاعات و ویژگی آن و چگونگی تألیف لحنها و آلات موسیقی دانسته میشود. شریعت از فراگیری این دانش منعی ننموده است و شمار بسیاری از فقیهان در این فن مهارت داشتند. بله، شریعت مطهّر اسلام، از کاربردی نمودن و عمل به آن نهی نموده و کتابهایی که در این زمینه نوشته شده تنها اموری علمی است.
شیخ بها رحمهالله مدعی است بسیاری از فقیهان صاحب دانش موسیقی بودهاند، اما وارد بحثهای اختلافبرانگیزِ آن نمیشود. وی فرا گرفتن دانش موسیقی را جایز، اما عملی نمودن آن را حرام میشمرد؛ در حالی که این سخن درست نیست؛ زیرا نوازندهای که میخواهد آکاردیون یاد بگیرد یا نی بزند، تا آلت موسیقی را به دست نگیرد و آن را ننوازد، نمیتواند چیزی یاد بگیرد و خوانندهای که میخواهد دستگاه چارگاه، سهگاه، شوشتری، حجاز یا ابوعطا را یاد بگیرد، باید چیزی بخواند، وگرنه چگونه آن را فرا بگیرد. افشاری درآمد، عراق، اوج، ریز و سپس درآمد دارد. سهگاه هم همین طور؛ حسینی دارد راجعه دارد، عشاق دارد، ریز دارد و درآمد دارد و هر دستگاهی برای خود قانونی خاص دارد که باید در مرحله عمل، بین آن تمایز گذاشت. موسیقی علم محض و دانشی ذهنی، تجردی و تئوری صرف نیست و زمینههای عملی قابل تحقق دارد
(۷۹)
و این بیان یا برای فرار از بیان حقیقت است و یا میرساند ایشان در حال و هوای این بحث نیست و از زمانه خود یا فرار میکند و یا تأثیر میپذیرد.
جناب شیخ بهایی با این عبارت میخواهد مخالفان خویش را ساکت نماید و این گزاره، زیرکی افزونتر شیخ نسبت به دیگران را نشان میدهد؛ چرا که وی به نیکی میداند که کسی بدون نواختن و خواندن موسیقیدان نمیشود. عالمان و فقیهان برجستهای نیز که ایشان خاطرنشان آن میشود هیچ یک با علوم غریبه و جفر، رمل و اسطرلاب این علم را یاد نگرفتهاند، بلکه با توجه به موضوع موسیقی که هنر صوت انسان و پنجههای اوست میخوانند و مینوازند تا موسیقار شوند. پیش از این نیز گفتیم، کسی به یک بار تمرین، موسیقار نمیشود، بلکه باید بارها و بارها خواند تا بتوان دستگاهی را یاد گرفت.
(۸۰)