نقد و رد آرای ذکر شده
در نقد نظر کلامیان باید گفت: این اجزا، اگر حجم ندارد، پس نمی تواند علت تشکیل جسم می شود؛ زیرا جسم بدون حجم یافت نمیشود؛ اگرچه جسم، خود علت تحقق حجم است، و اگر حجم دارد، پس هرگونه تقسیمی را میپذیرد؛ اگرچه نتوان آن را در خارج تقسیم کرد.
در مقابل نظّام باید گفت: اگر اجزای غیر متناهی جسم ، بالفعل است و جسم نیز از این اجزا تشکیل میشود ، پس باید حجم جسم نیز غیر متناهی باشد که این امر به ضرورت عقل و حسّ باطل است.
در نقد حکیم گوییم: وی دلیلی بر این که جسم بسیط، دارای اتصال واحد جوهری است؛ چنان که در حس مشاهده میشود ـ ارایه نداده است و مثبت حسی، مثبت واقع نیست و باید بر
(۲۵)
آن اقامه برهان نماید و این سخن حکیم خود نوعی از فریب حسّ است؛ زیرا وی جسم را در ظاهر متصل دیده و برای آن دلیل اقناعی ساخته است.
ادعای شهرستانی نیز که مرکب از سه بخش است، سخن تازهای نیست:
الف ـ جسم جوهر متصل است.
بـ جسم دارای اجزای بالقوهای است که به صورت قهری اجزای بالفعل دارد.
ج ـ جسم تجزیهٔ متناهی میپذیرد که در نتیجه اجزای آن لایتجزی میباشد.
سخن حکیم با نقدهایزیرروبهروستگوییم:
الف ـ اتصال جوهری جسم دلیلی جز حس ندارد و خدشهای که بر آن وارد است، گذشت.
ب ـ اگر گفته شود جسم اجزای بالقوه دارد، با لازمهٔ آن که این اجزا لایتجزی میباشد و به صورت متناهی تجزیه پذیرند، منافات دارد.
ج ـ ادعای تجزیهپذیری محدود و متناهی
(۲۶)
جسم نیز سخنی باطل است؛ زیرا به نفی تجزیهٔ آن باز میگردد.
پس فلسفی یا ناچار است جسم را دارای اجزای بالقوه بداند، که لایتجزی نیست و یا بپذیرد که اجزای جسم لایتجزی بالفعل است و نه بالقوه.