روزه قضا
م « ۲۴۰۱ » اگر دیوانه، عقل خود را باز یابد، واجب نیست روزه روزهایی را که دیوانه بوده است قضا نماید.
م « ۲۴۰۲ » اگر کافر به اسلام گراید، واجب نیست روزههای زمان کفر خود را قضا نماید و همچنین واجب نیست قضای روزه روزی را که مسلمان شده است بگیرد.
م « ۲۴۰۳ » اگر پیش از ظهر مسلمان شود و کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد، میتواند روزه آن روز را بگیرد و چنانچه نگیرد، قضای آن واجب نیست، ولی اگر مرتد مسلمان شود، لازم است روزههای زمان ارتداد را قضا نماید.
م « ۲۴۰۴ » روزههایی را که به واسطه مستی از دست رفته لازم است قضا شود؛ هرچند چیزی را که بهواسطه آن مست شده است برای درمان یا بدون دلیل یا از روی اشتباه خورده باشد، بلکه حتی اگر پیشتر روزه را نیت کند و با مستی روزه را به پایان ببرد، باید قضا نماید.
م « ۲۴۰۵ » اگر برای عذری، چند روز روزه نگیرد و سپس شک نماید که چه هنگام عذر او از میان رفته است، میتواند اندازه کمتری را که گمان میکند روزه نگرفته است قضا نماید و واجب نیست اندازه بیشتر را قضا نماید؛ برای نمونه، کسی که پیش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمیداند عصر پنجم ماه رمضان از سفر برگشته است یا عصر ششم، باید پنج روز روزه بگیرد.
م « ۲۴۰۶ » کسی که نمیداند چه زمانی برای وی عذر پدید آمده است، میتواند اندازه کمتر را قضا نماید؛ برای نمونه، اگر در روزهای پایانی ماه رمضان مسافرت کند و پس از ماه رمضان بازگردد و نداند که شب بیست و پنجم ماه رمضان مسافرت کرده است یا شب بیست و ششم، میتواند اندازه کمتر را قضا کند.
م « ۲۴۰۷ » اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، میتواند قضای هر کدام را پیش از قضای روزهای دیگر بگیرد، ولی اگر وقت قضای رمضان سال پیش تنگ باشد، لازم است نخست قضای آن را بگیرد و در صورتی که قضای روزی از سالهای پیش از آن را بگیرد، گناه کرده، ولی روزه درست است.
م « ۲۴۰۸ » اگر قضای روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد؛ بهگونهای که تأخیر یکی کفاره داشته و تأخیر دیگری کفّاره نداشته باشد، باید در نیت معین کند روزهای را که میگیرد قضای کدام ماه رمضان است و اگر معین نکند که قضای سال پیش است، قضای آن بهشمار نمیآید و کفاره تأخیر از او برداشته نمیشود.
م « ۲۴۰۹ » کسی که قضای روزه ماه رمضان را گرفته است اگر وقت قضای روزه او تنگ نباشد، میتواند پیش از ظهر روزه خود را باطل نماید، ولی پس از ظهر جایز نیست.
م « ۲۴۱۰ » اگر قضای روزه غیر ماه رمضان را گرفته باشد؛ مانند: قضای روزه نذر، نباید پس از ظهر روزه را باطل کند.
م « ۲۴۱۱ » کسی که در قضای روزه ماه رمضان از شب نیت روزه داشته است یا وقت قضا تنگ باشد، جایز نیست روزه خود را باطل کند؛ خواه پیش از ظهر باشد یا پس از ظهر و اگر از شب نیت نکرده و وقت نیز داشته باشد، میتواند پیش از ظهر روزه خود را باطل کند، ولی پس از ظهر نمیتواند.
م « ۲۴۱۲ » اگر روزه ماه رمضان را از شخص دیگری قضا نموده باشد، نباید پس از ظهر روزه را باطل کند.
م « ۲۴۱۳ » اگر به واسطه بیماری یا حیض یا نفاس، روزه ماه رمضان را نگیرد و
پیش از گذشت زمانی که بتواند آن را قضا کند بمیرد، قضای آن روز بر عهده او نیست.
م « ۲۴۱۴ » اگر به واسطه بیماری، روزه ماه رمضان را نگیرد و بیماری او تا ماه رمضان سال دیگر ادامه یابد، قضای روزههایی را که نگرفته است بر او واجب نیست و باید برای هر روز، یک مد طعام ـ که نزدیک ده سیر طعام؛ مانند: گندم، جو و غیر آن است ـ به مستمند بدهد.
م « ۲۴۱۵ » اگر به واسطه عذر دیگری مانند مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقی بماند، لازم است روزههایی را که نگرفته است قضا کند.
م « ۲۴۱۶ » اگر به واسطه بیماری، روزه ماه رمضان را نگیرد و پس از ماه رمضان، بیماری او از میان برود، ولی عذر دیگری یابد که نتواند تا رمضان دیگر قضای روزه را بگیرد، لازم است روزههایی را که نگرفته قضا نماید.
م « ۲۴۱۷ » اگر در ماه رمضان به واسطه عذری روزه نگیرد و پس از آن، عذر او از میان برود و تا ماه رمضان آینده به عمد قضای روزه را نگیرد، لازم است روزه را قضا کند و برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند آن به مستمند بدهد.
م « ۲۴۱۸ » اگر در قضای روزه کوتاهی شود تا وقت تنگ گردد و در تنگی وقت عذری بیابد، باید قضای آن را بگیرد و برای هر روز، یک مد طعام به مستمند بدهد.
م « ۲۴۱۹ » اگر پس از رفتن عذر تصمیم داشته باشد که روزههای خود را قضا کند، ولی پیش از آن که قضا نماید، در تنگی وقت عذر دیگری یابد که پیش از ماه رمضان نتواند روزه خود را قضا نماید، قضا را در آینده بگیرد و برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند آن به مستمند بدهد؛ هرچند هنگامی که عذر دارد تصمیم داشته باشد پس از برطرف شدن عذر، روزههای خود را قضا کند.
م « ۲۴۲۰ » اگر کوتاهی نکرده باشد و ناگاه در تنگی وقت عذری یافت شود، تنها قضای روزه را بگیرد و نیازی به دادن یک مد طعام نیست.
م « ۲۴۲۱ » کسی که توانایی قضای روزه را داشته ولی از روی ندانستن حکم قضای
آن را تا رمضان آینده تأخیر انداخته است، باید گذشته از قضای روزه، یک مد طعام کفّاره دهد.
م « ۲۴۲۲ » اگر بیماری کسی چند سال به درازا کشد، باید پس از آنکه بهبودی یافت؛ هر اندازه که تا ماه رمضان آینده برای گرفتن روزه قضای آخرین ماه رمضان زمان دارد، روزه بگیرد و در غیر این صورت، آن را در سالهای دیگر انجام دهد و نیازی به گرفتن قضای روزه سالهای پیش نیست، بلکه تنها برای هر روز از سالهای پیش، یک مد طعام به مستمند بدهد.
م « ۲۴۲۳ » کسی که برای هر روز یک مد طعام به مستمند میدهد، میتواند کفاره چند روز را به وی دهد و اگر به اندازهای نان دهد که گندم آن به اندازه یک مد باشد، کافی است و نیز میتواند پول آن را بدهد؛ هرچند پول آن را برای خرید نان هزینه نکند.
م « ۲۴۲۴ » اگر قضای روزه ماه رمضان را چند سال تأخیر اندازد، لازم است آن را قضا نماید و برای هر روز یک مد طعام به مستمند بدهد، ولی برای تأخیر چند سال چیزی بر او واجب نیست.
م « ۲۴۲۵ » اگر روزه ماه رمضان بدون عذر گرفته نشود، باید قضای آن را بجا آورد و لازم است برای هر روز، دو ماه روزه گرفت یا به شصت مستمند طعام داد و چنانچه تا رمضان آینده قضای آن را نگیرد، لازم است برای هر روز یک مد طعام نیز بدهد.
م « ۲۴۲۶ » اگر روزه رمضان را به عمد نگیرد و در روز چند بار کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد؛ برای نمونه، چند بار غذا بخورد یا جماع کند، یک کفّاره بسنده است.
م « ۲۴۲۷ » پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر باید قضای نماز و روزه او را بهگونهای که در بخش نماز گفته شد بهجا آورد، ولی قضای روزه مادر بر پسر بزرگتر واجب نیست.
م « ۲۴۲۸ » اگر پدر، جز روزه ماه رمضان روزه واجب دیگری؛ مانند: روزه نذر را نگرفته باشد، لازم است پسر بزرگتر آن را قضا نماید.
م « ۲۴۲۹ » اگر پسر بزرگتر نداند که پدر وی روزه قضا بر عهده دارد یا نه، واجب نیست برای او روزه قضا بگیرد و اگر بداند، باید روزهایی را که یقین دارد، قضا نماید و قضا کردن بیش از آن لازم نیست.
روزه مسافر
م « ۲۴۳۰ » مسافری که در سفر باید نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد و مسافری که نماز را تمام میخواند؛ مانند: کسی که کار وی مسافرت است، یا سفر گناه انجام میدهد، باید در سفر روزه بگیرد.
م « ۲۴۳۱ » مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی اگر برای فرار از روزه باشد، تا پیش از گذشت بیست و سه روز از آن مکروه است.
م « ۲۴۳۲ » اگر غیر از روزه ماه رمضان روزه معین دیگری بر کسی واجب باشد؛ برای نمونه، نذر کرده باشد که روز معینی را روزه بگیرد، نمیتواند در آن روز مسافرت کند؛ مگر اینکه ناچار از آن باشد و اگر در سفر باشد؛ چنانچه میتواند، باید قصد کند که ده روز در جایی بماند و آن روز را روزه بگیرد.
م « ۲۴۳۳ » اگر نذر کند روزه مستحبی بگیرد و روز آن را معین نکند، نمیتواند آن را در سفر بجا آورد، ولی چنانچه نذر کند که روز معینی را روزه مستحبی بگیرد؛ خواه در آن روز مسافر باشد یا نباشد، باید آن روز را روزه بگیرد؛ هرچند مسافر نیز باشد.
م « ۲۴۳۴ » مسافر میتواند برای برآورده شدن حاجت، سه روز در مدینه منوّره روزه مستحب بگیرد.
م « ۲۴۳۵ » کسی که نمیداند روزه مسافر باطل است؛ چنانچه در سفر روزه بگیرد و در میان روز از مسأله آگاه گردد، روزه باطل میشود، ولی در صورتی که تا مغرب پی نبرد، روزه درست است.
م « ۲۴۳۶ » اگر فراموش کند که مسافر است یا روزه مسافر باطل میباشد و در سفر روزه بگیرد، روزه او باطل است.
م « ۲۴۳۷ » اگر روزهدار پس از ظهر مسافرت نماید، باید روزه خود را به پایان برد و نیاز نیست قضای آن را بجا آورد؛ هرچند در شب نیت سفر کرده باشد.
م « ۲۴۳۸ » اگر روزهدار پیش از ظهر مسافرت کند، روزه باطل است، ولی پیش از آنکه به حدّ ترخُّص برسد نمیتواند روزه را افطار کند و اگر پیش از آن افطار کند، کفاره نیز بر او واجب میشود.
م « ۲۴۳۹ » اگر مسافر پیش از ظهر به وطن یا به جایی که میخواهد ده روز در آن بماند برسد؛ چنانچه کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد، لازم است آن روز را روزه بگیرد و اگر آن را انجام داده است یا پس از ظهر برسد، باید قضا کند.
م « ۲۴۴۰ » اگر مسافر پس از ظهر به وطن یا به جایی برسد که میخواهد ده روز در آنجا بماند، نمیتواند آن روز را روزه بگیرد.
م « ۲۴۴۱ » مسافر و کسی که برای روزه گرفتن عذر دارد، ناپسند است در روز ماه رمضان نزدیکی نماید و در خوردن و آشامیدن خود را سیر کند.
کسانی که روزه بر آنها واجب نیست
م « ۲۴۴۲ » کسی که به واسطه پیری نمیتواند روزه بگیرد یا برای او سختی دارد؛ هرچند به مرز سختی و ناتوانی نرسد، روزه بر او واجب نیست و چنانچه بتواند تا رمضان آینده بدون سختی روزه بگیرد، قضا واجب است، ولی چنانچه نتواند روزه را تا رمضان آینده قضا کند، واجب است برای هر روز یک مد طعام صدقه دهد.
م « ۲۴۴۳ » بر پسر یا دختری که تازه به سن بلوغ رسیده است و توان روزه گرفتن ندارد، روزه گرفتن واجب نیست و کفاره نیز ندارد، ولی قضا دارد.
م « ۲۴۴۴ » بر بیماری که بسیار تشنه میشود و نمیتواند تشنگی را تحمل کند یا برای او سختی دارد، روزه واجب نیست، ولی اگر تا رمضان آینده بتواند روزه بگیرد،
واجب است قضای آن را بگیرد و چنانچه ناتوان باشد، واجب است برای هر روز، یک مد طعام صدقه دهد.
م « ۲۴۴۵ » بر زنی که زایمان او نزدیک است و روزه برای او یا فرزندش زیان دارد، روزه واجب نیست و باید برای هر روز، یک مد طعام به مستمند بدهد.
م « ۲۴۴۶ » زنی که بچه شیر میدهد و شیر او کم است؛ خواه مادر یا دایه او باشد یا بدون مزد شیر دهد، اگر روزه برای خود یا بچهای که شیر میدهد زیان داشته باشد، روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز، یک مد طعام به مستمند دهد.
پی بردن به آغاز ماه
م « ۲۴۴۷ » آغاز ماه از پنج راه دانسته میشود:
یکم ـ خود، ماه را ببیند یا از جهتی برای انسان اطمینان پیدا شود.
دوم ـ دستهای که از گفته آنان اطمینان پیدا میشود بگویند ماه را دیدهاند. همچنین است هر چیزی که به واسطه آن اطمینان پیدا شود؛ به عنوان نمونه، چنانچه ماه نو طوقدار دیده شود و گذشته از نیم دایره هلالی که نورانی است نیمه دیگر آن که تاریک است نیز با هالهای از نور کم دیده شود، نشانه این است که روزِ پیش از آن روز آغاز ماه بوده و آن شب، شبِ دوم ماه است.
م « ۲۴۴۸ » اگر به دلیل دیده نشدن ماه در شب سیام ماه گذشته، آن روز، روز سیام شمرده شود و در شب سیزدهم ماه آینده، ماه بهگونه بدرِ کامل دیده شود، نشانه این است که آن شب، چهاردهم ماه است و ماه گذشته، بیست و نه روز بوده است.
سوم ـ دو مردِ عادل بگویند.
م « ۲۴۴۹ » اگر دو مرد عادل بگویند ماه را در شب دیدهاند؛ به شرط اینکه ویژگی گفته شده از سوی آن دو، دوگونه نباشد و گفتارشان تصدیقپذیر باشد، سخن آنان پذیرفته است.
م « ۲۴۵۰ » اگر ویژگی ماه را دوگونه بگویند یا هوا ابری باشد یا آسمان صاف باشد، ولی هیچ کس جز این دو، ماه را نبیند یا یکی بگوید ماه را دیده و دیگری بگوید سی روز پیش ماه شعبان را دیده است، برای پی بردن به آغاز ماه کافی نیست.
م « ۲۴۵۱ » اگر گواهی دو کس که میگویند ماه را دیدهاند مخالف داشته باشد؛ برای نمونه، گروه فراوانی از مردم شهر برای دیدن ماه بیرون آیند، ولی بیش از دو نفر عادل، کس دیگری نگوید که ماه را دیده است یا تنها گروهی برای دیدن ماه بیرون آیند و دو نفر عادل از میان آنان بگویند ماه را دیدهاند و دیگران نبینند؛ چنانچه دو عادل دیگر در میان آنها باشد که در پیدا کردن جای ماه و در تیزبینی و دیگر ویژگیها مانند دو عادل نخست باشد، از گواهی دو عادل، به آغاز ماه پی برده نمیشود.
م « ۲۴۵۲ » اگر دو عادل در تشخیص بعضی ویژگیها اختلاف داشته باشند، مانند آن که یکی بگوید ماه بلند بود و دیگری بگوید بلند نبود، میتوان به گفته آنان به آغاز ماه پی برد.
چهارم ـ سی روز از آغاز ماه شعبان بگذرد.
م « ۲۴۵۳ » اگر سی روز از آغاز ماه شعبان بگذرد، به واسطه آن به آغاز ماه رمضان پی برده میشود یا چنانچه سی روز از آغاز رمضان بگذرد، به واسطه آن به آغاز ماه شوال پی برده میشود. این در هنگامی است که آغاز ماه پیش، برابر همین حکم دانسته شود.
پنجم ـ حاکم شرع یا مجتهد عادل حکم کند.
م « ۲۴۵۴ » اگر حاکم شرع یا مجتهد عادل حکم کند که آغاز ماه است؛ به این صورت که مجتهد عادل به آغاز ماه پی برد و سپس حکم کند که آن روز، آغاز ماه است، به آغاز ماه پی برده میشود.
م « ۲۴۵۵ » اگر حاکم شرع یا مجتهد عادل حکم کند که آغاز ماه است، کسی نیز که از او تقلید نمیکند باید برابر حکم او رفتار نماید، ولی کسی که میداند تشخیص
حاکم شرع درست نبوده است، نمیتواند برابر حکم او رفتار نماید؛ اگرچه از او تقلید مینماید.
م « ۲۴۵۶ » اگر حاکم شرع بگوید دو عادل نزد من به دیدن ماه گواهی دادهاند، کافی است.
م « ۲۴۵۷ » آغاز ماه با پیشگویی ستارهشناسان و آنچه در تقویمها نوشته میشود پی برده نمیشود، ولی اگر از گفته آنان اطمینان یابد، باید برابر آن رفتار نماید.
م « ۲۴۵۸ » بلند بودن ماه یا زود یا دیر غروب کردن آن، نشانه این نیست که شب پیش، شبِ نخستِ ماه بوده است، ولی اگر ماه، پیش از ظهر دیده شود، آن روز، آغاز ماه شمرده میشود.
م « ۲۴۵۹ » اگر گمان شود که ماه در شب یا روز پیش قابل دیدن بوده و به جهتی مانند ابری بودن هوا دیده نشده است و در شب آینده طوق داشته باشد؛ آن شب، شب دوم بهشمار میآید.
م « ۲۴۶۰ » اگر یقین داشته باشد که در شب و روز پیش در هنگام صاف بودن هوا نیز ماه قابل دیدن نبود، طوق داشتن ماه در شب برای پی بردن به آغاز ماه از شب پیش کافی نیست.
م « ۲۴۶۱ » اگر آغاز ماه رمضان برای کسی ثابت نشود، روزه آن روز واجب نیست، ولی اگر در آینده روشن شود که روزی را که روزه نگرفته آغاز ماه بوده است، باید آن را قضا کند.
م « ۲۴۶۲ » چنانچه دو مرد عادل بگویند که شب پیش ماه را دیدهاند و در آینده دانسته شود که شب پیش آغاز ماه بوده است، باید روزه آن روز را قضا نماید.
م « ۲۴۶۳ » اگر در شهری آغاز ماه دانسته شود، برای مردم شهر دیگر کارآمد نیست؛ مگر اینکه آن دو شهر با هم نزدیک باشند یا اُفق آنها یکی باشد یا در شهری که ماه دیده شده است، آفتاب زودتر از شهر دیگر غروب کند و آن شهر در شرق این شهر باشد.
م « ۲۴۶۴ » اگر در شهری آغاز ماه دانسته شود، در شهرهای دیگری که در افق با او یکی میباشد نیز آغاز ماه ثابت میشود و منظور از یکی بودن افق آن است که اگر ماه در یک شهر دیده شود، در شهر دوم نیز ـ اگر مانعی مانند ابر نباشد ـ دیده میشود و هم افق بودن در جایی است که شهر دوم در غرب شهر نخست یا شمال یا جنوب آن باشد و در عرض به هم نزدیک باشد و اگر در شرق آن بود، گذشته از نزدیکی در عرض، از طول نیز بیش از ۸۸۰ کیلومتر دورتر نباشد.
م « ۲۴۶۵ » اگر دو شهر به هم نزدیک یا هم افق باشند، با هر وسیله ارتباطی که به آغاز ماه در یکی از آن دو شهر اطمینان حاصل شود، برای شهر دیگر کافی است.
م « ۲۴۶۶ » روزی را که آشکار نیست پایان رمضان است یا آغاز شوال، باید روزه بگیرد، ولی اگر پیش از مغرب پی ببرد که آغاز شوال است، لازم است افطار کند؛ هرچند نزدیک مغرب باشد.
م « ۲۴۶۷ » اگر زندانی نتواند به ماه رمضان یقین کند، باید برابر گمان خود رفتار نماید، ولی چنانچه بتواند گمان بیشتری یابد، نمیتواند برابر گمان کمتر رفتار نماید و در صورتی که هیچ گمانی نیابد، باید ماهی را به عنوان ماه رمضان برگزیند و آن را روزه بگیرد و باید زمان آن ماه را در نظر داشته باشد و فاصله آن را تا ماه رمضان بعد یازده ماه قرار دهد، و چنانچه در آینده بر او روشن شود که پس از ماه رمضان بوده است، چیزی بر عهده او نیست، ولی اگر آشکار شود که پیش از ماه رمضان بوده است، باید روزههای ماه رمضان را قضا نماید.