تقلید از گذشتگان
م « ۲۸ » زنده بودن مجتهد شرط تقلید نیست و تقلید ابتدایی از مجتهدی که از دنیا رفته است یا باقی ماندن بر تقلید از وی جایز است؛ مگر این که او در موردی فتوا نداشته باشد یا برتری مجتهد زنده آشکار باشد که در این صورت، تقلید از مجتهد زنده لازم است.
م « ۲۹ » جواز تقلید از مجتهد درگذشته، نیازی به اجازه و فتوای مجتهد زنده ندارد و در این زمینه به حکم عقل بسنده میشود؛ هرچند مجتهدان زنده، تقلید از میت را جایز ندانند یا در این مسأله اختلاف داشته باشند.
م « ۳۰ » اگر مجتهدی که از وی تقلید میشود از دنیا برود، بر مقلّد واجب نیست تنها در مسایلی که برابر فتوای او رفتار کرده است پیروی کند، بلکه میتواند در مسایلی که در زمان زندگی وی به آنها رفتار نکرده است نیز عمل نماید؛ مگر آن که مجتهد زنده برتر باشد که در این صورت، در مسایلی که پیشتر نیز آنها را انجام داده است، باید از وی تقلید نماید.
م « ۳۱ » در صورت برابری دو مجتهد در همه مسایل؛ اعم از آن که به آنها رفتار شده باشد یا نه، میتوان به مجتهد زنده رجوع نمود.
م « ۳۲ » پس از بازگشت از مجتهد فوت شده و تقلید از مجتهد زنده، میتوان به تقلید از مجتهد درگذشته بازگشت؛ اگرچه بازگشت به وی در مواردی باشد که مجتهد زنده فتوا داده است. در چنین مواردی از مجتهد زنده دیگری نیز میتوان تقلید نمود، مگر آن که در اصل بازگشت خطایی رخ داده باشد؛ مانند آن که مجتهد فوت شده صاحب شرایط نبوده است.
م « ۳۳ » مسألههایی که به آنها بیشتر نیاز است واجب است فرا گرفته شود و
(۳۶)
اگر بدون فراگیری مسأله، برابر با حکم الهی رفتار کرده باشد، بازخواست نمیشود، ولی چنانچه به خطا افتد، عذر و بهانهای ندارد و سزاوار بازخواست است.
م « ۳۴ » اگر برای فردی مسألهای پیش آید که حکم آن را نمیداند، لازم است فتوای یکی از مجتهدانی که تقلید از او جایز است را از هر راهی که برای او ممکن است به دست آورد و برابر آن رفتار نماید؛ هرچند پس از آگاهی به فتوای مجتهد خود، آن را مخالف فتوایی که به آن عمل نموده بیابد و هر یک نیز فتوای دیگری را باطل بداند و در این امر، نیازی به احتیاط نمودن نیست و اختلافی بودن یا نبودن فتوای مجتهدان در بسنده بودن عمل وی نقشی ندارد.
(۳۷)
(۳۸)
(۳۹)
(۴۰)