کارگاه ریسندگی و بافندگی. بهبه از این کار! در کارگاه ریسندگی، انبوه الیاف
و پنبهها را تبدیل به نخ میکنند و بعد نخها تبدیل به قالی میشود. پس این شغل، هنر هم محسوب میشود. کارگران، ماسورهها را به کار میاندازند و ماسورهها میچرخند و کار خودبهخود انجام میشود. در زمان قدیم،
کلاف نخ را به وسیلهٔ دست میچرخاندند. نخها را مدام شل و سفت میکردند که البته نتیجهٔ کار چندان خوب نبود و کلاف
نامیزان میشد. امروزه ریسندگی به وسیلهٔ ماسوره انجام میشود که به صورت خودکار
میچرخد و محصول کار، منظم و شیک و
یکدست است.
زمانی کاشانیها ما را به شهرشان دعوت کردند. من همراه با عدهای از آقایان و طلاب به آن شهر سفر کردیم و کارخانجات ریسندگی و بافندگی و کارخانهٔ فرش آن شهر را مورد بازدید قرار دادیم. من از آنها خواستم خودم مشغول به ریسندگی شوم و گفتم میخواهم دانش و مهارتم را در این زمینه امتحان کنم. آنها مخالفت کردند و گفتند: «حاجآقا! ممکن است دستهایتان آسیب ببیند». من حرفشان را نپذیرفتم و مشغول به کار شدم؛ آن هم بسیار سریع و حرفهای! نتیجهٔ کارم بسیار زیبا و هنرمندانه شد. آنها گفتند: «پس شما اینکاره هستید و در این کار مهارت و توانایی دارید». گفتم: «من این کار را قبلا انجام دادهام و توانایی دارم». عدهٔ زیادی برای تماشای نحوهٔ کارکردنم در اطرافم جمع شده بودند و منتظر بودند تا من برایشان سخن بگویم؛ زیرا مرا شبیه خودشان، کارگر و اهل ریسندگی میدیدند. من توقعشان را بیجواب نگذاشتم و گفتم: «سر شما کارگرها را زیاد کلاه میگذارند و ماجرا از این قرار است که قالیهایی که محصول کار شماست، سود زیادی از فروش آنها به دست میآید. این سود، داخل جیب چه کسانی قرار میگیرد و با این وصف، چهقدر به شما حقوق میدهند؟» خلاصه اینکه واقعیت مسائل را برایشان تشریح کردم. مسؤولان کارخانه همانجا ناراحت شدند و گفتند:
«متأسفانه شما جوّ کارخانه را متشنج میکنید و اوضاع را به هم میریزید. ما شما را به این کارخانه دعوت کردیم و هدفمان این بود که شما کارگران را توجیه کنید تا خوب کار کنند و همت به خرج بدهند، ولی متأسفانه شما نظم فکر و اندیشهٔ آنها را به هم ریختید و آنها را متوقع کردید». من تعجب کردم و گفتم: «شما از من میخواهید کارگران را با سخنانم استثمار کنم و این خواستهٔ عجیبی است و هرگز مورد قبول من نیست». گفتم: «شما حقوق واقعی کارگران را به آنها پرداخت نمیکنید. چنانچه دستمزدی خوب و مناسب به کارگران پرداخت کنید، آنها البته خوب کار میکنند و همت به خرج میدهند». سپس کارگران را خطاب قرار داده و گفتم: «در هر صورت، شما مورد سرزنش واقع میشوید؛ چه خوب کار کنید و چه نسبت به کارکردن بیتوجه باشید و اهتمامی نداشته باشید؛ زیرا کار کردن شما در هر دو شکل، اشکال شرعی دارد و حرام است. اگر خوب کار کنید، به سرمایهدارها خدمت کردهاید؛ همانها که در حق شما ظلم و اجحاف میکنند و اگر هم کمکار باشید، مسؤولان از شما راضی نیستند و توقع بیشتری از شما دارند؛ با اینکه عملکرد مسؤولان و صاحبان این کارخانهها و کارگاهها در مورد حقوق کارگران زحمتکش و ضعیف، حرامخواری محسوب میشود».