۱۳۹۹-۰۳-۲۷

تأسیس و مدیریت شهر قرآن کریم

به سبب انس با آیات قرآن‌کریم، خواص تمامی آیات قرآن کریم را بررسی کرده و به آن آگاهم. تمامی این‌ها نیز کشف‌شده از قرآن‌کریم است. من در کلاس‌های درس، گاهی به این موضوع اشاره کرده‌ام که اگر امکاناتی داشتم، شهری قرآنی تأسیس می‌کردم و یک به یک آیات قرآن‌کریم را به خوبی تبیین می‌نمودم. این ایده، بخش سومی هم دارد که مربوط به مسایل فرا روان‌شناسی، تغذیه، بهداشت و طب و امور غریبه و طلسمات و ارتباط با جن و ملائکه است.

من می‌توانم عوالم شعبه‌های گوناگون علم و دانش را با علوم موهبتی که دارم با علم روز هماهنگ کرده و ارایه دهم. این کار به‌ویژه با طراحی بیمارستانی پیشرفته می‌تواند بعد از قرن‌ها، توجه جهانیان را به دانش پیچیدهٔ طب و علوم پزشکی جامع و معطوف به لایه‌های باطن و روان انسان‌ها جلب کند. گفتم حاضرم این کار را طی چند سال انجام بدهم و به پایان برسانم و شرط گذاشتم اگر موفق نشدم، مؤاخذه‌ام کنند. البته باید و دوست دارم آزادی عملم حفظ بشود و از طرف کسی تهدید و توبیخ نشوم.

متأسفانه، همان‌طور که همه می‌بینند، جامعهٔ ما از فضای باز و آزادی برخوردار نیست و انسان مدام، تهدید و سرزنش می‌شود و ایده‌هایش از ذهنش می‌رود. بالاخره روزی این ایده‌ها شناسایی و پی‌گیری می‌شود و آن روز، سرزنش تاریخ و مردم عاید مانعانِ امروز می‌شود. روزگار عوض می‌شود و نوشته‌ها و ایده‌های من نیز از بایگانی خارج می‌شوند.

من می‌توانم سال‌ها دربارهٔ انسان‌شناسی صحبت کنم. متأسفانه به دلیل کمبود امکانات و کثرت موانع استعدادسوز، زمینه‌های انجام این کارها و ایده‌ها با محدودیت روبه‌روست.

سال‌ها پیش که رایانه تازه به کشور آمده بود. بعضی نظر مرا دربارهٔ رایانه و استفاده از آن پرسیدند. گفتم این پیشرفت‌ها بسیار عالی است، اما رایانه دستگاهی الکترونیکی است که خلاقیتی ندارد و مطالب برنامه‌نویسی‌شده را آگاهانه تحویل می‌دهد، اما خودآگاهی ندارد. دستگاهی برای من کارآمد است که توانایی انتقال امور ذهنی و افکار انسانی را داشته باشد. من به اندازهٔ دوهزار سال، آن هم دوهزار سال مربوط به آینده با همهٔ پیشرفت‌هایش، معلومات و اطلاعات در خود دارم، اما توانایی انتقال و ارایهٔ آن را ندارم. باید باور داشت در وجود و هستی بشر، دنیایی پیچیده یافت می‌شود که در بسیاری پنهان می‌ماند. ضمن این‌که، افکار و معلومات انسان انتقال می‌یابد و انباشت ذهنی و روحی وی با چنین دستگاهی از بین می‌رود.

دست‌کم ده‌هزار سال معلومات، مربوط به زمان آینده در نهاد من است. آن‌چه مربوط به زمان گذشته است، در تاریخ روایت شده و کهنه و قدیمی است و مفید فایده نیست. من این توانایی را در خود می‌بینم که ده‌هزار سال آینده را پیش‌بینی کنم و می‌توانم جزییات روزگار آینده را شرح دهم، اما توانایی بیانش را ندارم. من احساس ترسی بابت این موضوع دارم و نمی‌توانم آن‌چه را می‌دانم به‌خوبی بیان کنم. اگر این اطلاعات که دربارهٔ زندگی بشر در زمان آینده است، استخراج نشود و انتقال نیابد، این اطلاعات، سودی به حال من ندارد. اگر خودم این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار بدهم، احساس فشار روانی می‌کنم. کاش بشر چنین دستگاهی را اختراع می‌کرد تا اطلاعات مرا بگیرد؛ درست مانند پمپی که آب را از چاه استخراج می‌کند. اگر اطلاعات و معلومات من منتقل بشود، دریایی از علم و دانش به دست می‌آید. البته دانشمندان خارجی در این زمینه فعالیت‌هایی داشته‌اند، اما فقط خودشان از آن بهره می‌برند و آن را عمومی و آشکار نساخته‌اند؛اگرچه باز هم اندک و محدود می‌باشد.

اگر بشود اطلاعات انسان را استخراج کرد، بسیار ضروری است؛ مانند دستگاه‌های آب‌شیرین‌کن که آب دریا را استخراج و شیرین می‌کند. مهم‌ترین و پیشرفته‌ترین کشور در زمینهٔ آب‌شیرین‌کن‌ها، اسراییل است. زمانی که در جزیرهٔ کیش سکونت داشتیم، آب‌شیرین‌کن‌های عظیمی وجود داشت که مانند یک تراکتور و کمباین، آب را از دریا می‌کشید و شیرین می‌کرد. آن‌ها این آب شیرین را به درخت‌ها و گیاهان می‌دادند. این کار هزینهٔ چندانی نیز در بر نداشت. درختان و گیاهان به خوبی رشد می‌کردند و سرسبز می‌شدند. این دستگاه‌ها آب شیرینِ مورد نیاز درخت‌ها و فضای سبز این جزیره را به‌راحتی تأمین می‌کردند. اگر چنین دستگاهی برای انسان‌ها نیز اختراع بشود که کشش مغزی و ذهنی افراد، سنجش و اندازه‌گیری بشود، بسیار مهم است. در مراکز علمی جهان، روی این موضوع، فکر و کار شده است. اما این‌که چه میزان پیشرفت داشته است، مشخص نیست. اگر چنین شود، رایانه‌های امروزی در برابر آن، زانو خواهند زد. رایانه‌های امروزی عملیات‌های کمّی را انجام می‌دهد و از ارایهٔ کیفی کار ناتوان است. تولید و آنالیز علم، امری کیفی است که از رایانه‌های کمّی‌گرای امروزی با همهٔ سرعتی که به کار می‌بخشد، برنمی‌آید. آنچه رایانه‌ها می‌تواند ارایه دهد، ترکیب مکانیکی اطلاعات و فنون وابسته به معلومات و محفوظات است.

اگر بشر به قدرت انتقال انبوه مطالب ذهنی با توان تحلیل و بررسی آن دست یابد، دیگر استفاده از رایانه چندان اهمیتی نخواهد داشت و دیگر برای تحقیق در حوزهٔ علوم مناسب نخواهد بود؛ زیرا بازدهی رایانه در قیاس با چنین اختراعی، اندک خواهد بود و منحصر به کارهای کمّی می‌گردد. شما مطالبی را در اختیار رایانه قرار می‌دهید و رایانه آن را به صورت منظم و به صورت آماری در چارچوب همان برنامه‌ای که برای آن تعریف شده، آن هم با سرعت بسیار بالا، تحویل می‌دهد، که بسیار خوب است؛ اما انجام کار کیفی با استفاده از رایانه است که اهمیت دارد. ای کاش چنین دستگاهی بود که به من وصل می‌شد و معلوماتم را که در حد نامحدود درس و بحث است، استخراج می‌نمود. متأسفانه هنوز دنیای علمی به چنین پیشرفت و دستاوردی نرسیده است. البته در بخش‌هایی از مراکز علمی و اطلاعاتی جهان، در این‌رابطه کارهایی انجام شده است؛ اما در حال حاضر من اسیر جماعتی هستم که این امور را به رسمیت نمی‌شناسند.

نکتهٔ مهم در رابطه با انباشت اطلاعات، فشار و استرسی است که به انسان وارد می‌شود. به گور بردن این اطلاعات و علوم، عیب و ایرادی ندارد و موضوع، خود انسان و سلامتی و آرامش روانی اوست. متأسفانه، ما در منطقه‌ای از جهان زندگی می‌کنیم که فضای باز و آزادی برای کار و فعالیت وجود ندارد و ما را با ردای تقوای ظاهری منع می‌کنند؛ در حالی که نه‌تنها بی‌تقوایی، بی‌ایمانی، بی‌دینی و نامسلمانی، که بی‌انصافی و ناجوان‌مردی محض است.

اگر امکان دیدار و ارتباط من با صد دانشمند برجسته ایجاد می‌شد، اطلاعاتم را در اختیار آنان قرار می‌دادم. گاهی هم بیان کرده‌ام که دوست داشتم محفلی برپا می‌شد و تمام مدعیان علم و کمال و معنویت و معرفت گرد هم می‌آمدند و من برایشان بیان می‌کردم.

یکی از نشانه‌های سالم نبودن فقه رایج این است که گاهی بعضی از آقایان، موضوعات نوپدید را به دلیل این‌که شناخت و درک درستی از موضوع آن ندارند، حرام اعلام می‌کنند و بعد از این‌که گذر زمان داور می‌شود و سستی و بطلان آن فتوا را نشان می‌دهد، آن را در پی اقبال مردم و بعد از انتخاب آنان، حلال می‌شمرند. روزی حتی بعضی تولید مرغ ماشینی را حرام اعلام می‌کردند و آن را تصرف در حیات و طبیعت خدایی می‌دانستند، اما امروزه مرغ ماشینی، خوراک سفره‌هاست. همین است ماجرای حرام بودن استفاده از بلندگو، ویدئو، ماهواره و مانند آن. این یکی از نشانه‌های آشکار ضعف فقه ظاهرگراست. من فقه حکمت‌گرا را از زمان کودکی تا به حال پی‌گیر بوده‌ام، اما تلاش‌های افتاده و پیاده‌ای چون من به تنهایی سودی چندانی برای الانِ علوم ندارد.

من کتاب‌های مدّعی در فقه، فلسفه و تفسیر را مطالعه می‌کنم، و نظراتی که من دارم در هیچ یک از این کتاب‌ها یافت نمی‌شود. در اصل، رویهٔ من این است که نمی‌خواهم گفته‌ها و حرف‌های نقل‌شده را بار دیگر تکرار کنم، اما تلاشم این است که حرف‌هایم مصداق همان مفاهیمی باشد که فصل الخطاب است، تا با من مخالفت نشود. این کار را تا جایی که امکانش باشد، انجام می‌دهم. البته با همهٔ احتیاطی که ما داشتیم، مانعان هرچه توانستند کردند و کنند آن‌چه می‌کنند.

متأسفانه، فضای جامعهٔ ما چنین است و انسان‌ها از آزادی بیان و عمل برخوردار نیستند و حدود شرعی پاس داشته نمی‌شود و گویی احکام الهی و حرمت بندگان خدا برای کسی مصداق ندارد. البته علاقمندان و آزادمردان چنین کارها و فعالیت‌هایی را گسترش خواهند داد و کار مانند کلافی ادامه‌دار خواهد شد. خداوند، انشاءالله! به ما توفیق عنایت کند. ما درصدد انجام این کار بسیار مهم فرهنگی و علمی هستیم. اگر این کار فرهنگی انجام شود، انسان‌هایی که چندهزار سال آینده زندگی می‌کنند، می‌توانند از قرآن‌کریم بهره ببرند. البته همین امروز هم می‌توان همان حظ و بهره را از قرآن‌کریم در بُرد کوتاه برد و این کار، تا من هستم، شدنی است و البته می‌دانم زیر این آسمان قم، کسی در این امر، توانایی ندارد. در واقع، این عنایت و توفیق مجّانی خداوند نسبت به من بوده است.

این‌که می‌توانم ده‌هزار سال آینده را پیش‌بینی کنم و بر اساس علوم آنان برای امروز سخن بگویم، علمی نیست که از استاد آموخته باشم و ارتباطی به درس و مدرسه داشته باشد. گاهی برای بیان بعضی از نکات و مطالب مهم، آن‌ها را به اساتید و اعاظم نسبت می‌دادم و این شگرد من بوده است؛ زیرا آن‌ها بعد از مردن از موقعیت بهتری نسبت به من برخوردار هستند و سخنانشان پذیرش دارد و من برای این‌که استبعاد مطلب، کم بشود و قابل هضم باشد، به این شگرد روی می‌آوردم و مطالبی را به آن‌ها نسبت می‌دادم.

در گذشته، یکی دو جلسه از مباحث ضبط می‌شد و به دلیل عدم امکانات، نوارهای کاست مطالب ضبط شده بعد از پیاده‌سازی، نگه‌داری نمی‌شد، اما از سال ۱۳۸۰ تاکنون، شاگردان تمام بحث‌ها را ضبط کرده‌اند و این بحث‌ها باقی مانده که اگر توفیقی باشد و ویرایش گردد، قابل ارایه است. این، ثمرهٔ چهل سال تلاش علمی، تحقیقی و فرهنگی ماست.

در گذشته، وعظ‌ها و خطابه‌ها از سوی مخالفان به شدت انتقاد و سرکوب می‌شد، اما امروزه این قابلیت پیدا شده که افراد، دست‌کم می‌توانند این مواعظ و آموزه‌های دینی را تحمل کنند و آن را بشنوند. تلاش و کار فرهنگی، دارای اثر است، اما این تلاش‌ها و تبلیغات دینی باید عاقلانه، حکیمانه، به اندازه و دارای تناسب باشد. کار فرهنگی کاری پیچیده و دشوار است. فضای کشور ما توسط طراحانی که از سابق بوده‌اند

عوام‌زده شده است. افراد تحصیل‌کرده هم بیش‌تر تحصیل‌زده و مدرک‌زده هستند؛ یعنی وضعیت افراد باسواد بهتر از افراد کم‌سواد و بی‌سواد نیست. آن‌ها اندکی از علم و دانش برخوردار هستند و حاضر نیستند سخنان دیگران را بشنوند و صاحبان همت و دقت و حرف‌نگری نیستند.

به هر روی، من بر اساس همان قدرت پیش‌بینی خود می‌گویم: تا رونق و آبادانی فرهنگی و علمی کشور عزیزمان، ایران، صد سال دیگر باقی مانده است و ایران، آبادی و سرافرازی حقیقی و عزت جهانی خود را صد سال دیگر به شیرینی تجربه خواهد کرد و اوضاع مردم در آن زمان‌هاست که رونق خواهد گرفت و استعدادهای مردم در آن زمان است که شکوفا می‌شود و عقده و حسرتی در جان آن‌ها نخواهد ماند. البته آنان قاضی و داور آگاه و برحقِ قضایای امروز خواهند بود و هر کسی را در جایگاهی که سزاوارش هست، خواهند نشاند. این خاصیت حق است که هرچه زمان بر آن بگذرد، شفاف‌تر و محکم‌تر می‌گردد و این باطل است که گذر زمان، پوکی، سست‌بودن و به تعبیر قرآن‌کریم، ابتر بودن آن را نشان خواهد داد.

, , , , ,