مشاهده و انس پدیدههای ماورایی
من با موجوداتی غیبی حشر و نشر و مجالست و موانست داشتم، اما از آن در جایی ـ حتی نزد افرادی که پیگیر این مسائلند ـ سخن نگفتهام. حشر و نشر من چون شرکت در مهمانیهای آنان، بودن در میان آنها و کمک کردن به ایشان و یا به عکس، همراهی آنان با من و حفظ و حراست از من بوده که خیلی عادی و معمولی به شمار میرود. کسی را میشناسم که عالم نبود و نشد، ولی رابطه با جنیان را اظهار میکرد و به مشکلاتی دچار شد، و ـ به عبارتی ـ مطرود واقع شد اما من هیچ گاه از این ارتباط در جایی چیزی نگفتهام و به این خاطر هیچ مشکلی نیز پیدا نکردهام و الآن نیز جز حکایتی کلی، چیزی از آن نمیتوانم بگویم و آن اینکه بحث از جن سر دراز دارد. خصوصیات بارزی که از ابتدا داشتهام، کتمان بوده و همچنین این که به کسی آزار نرسانم. از اجنه نمیتوان اینگونه بهراحتی و بیمقدمه سخن گفت و تبیین دنیای آنان نیاز به زمینههایی دارد که امروز موجود نیست و سخن گفتن بیمورد از آن، موجب آزار همگان میشود.
آنچه در زمینه علوم باطنی و ارتباط با پدیدههای ماورایی حایز اهمیت است، تفاوت گذاشتن میان اولیای محبوبی و سالکان محبی است. محبان کسانی هستند که از پایین و دنیا به سوی خداوند متعال حرکت میکنند، ولی محبوبان کسانی هستند که از بالا به پایین میآیند و ذکر آنان از ابتدا «اللهمّ عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم اعرف نبیک» است. آنان همراه اهل ولایت و رویت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمّه معصومین علیهمالسلام خداوند را دیدهاند. کسانی که حال و هوای متفاوتی دارند و موقعیتها و ارتباطات آنان با مخلوقات و موجودات به صورت خاص است. علم آنان لدنی است و در روایات با تعبیر «مبشرات» و «متوسمان» از ایشان یاد میشود و به این نامها خوانده میشوند.
در این موارد، برخی از پدیدهها و موجودات با چنین کسانی همراه و محافظ و یاریگر آنان میشوند که قرآن کریم مواردی از آن را در رابطه با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مطرح میسازد. یادکرد از محبوبان با این مقام سازگار نیست، اما به صورت کلی میتوان گفت: خداوند چنین بندگانی دارد. ما تفاوت و ویژگیهای آنان را در درسهای مختلف و نیز در کتابی به نام «معرفت محبوبی و سلوک محبی» آوردهایم. که آنچه در این زمینه گفتهایم بیشتر از آن است که در هزار ساله حوزهها و کتابهای ما آمده است.
کریمه «وَعَلَّمَ آَدَمَ الاْءَسْمَاءَ» محبوبان را میشناساند که خداوند آموزگار آنان است و جبرییل یا پیامبر واسطه آموزش باطنی آنان نیست. مدرسه محبوبان از آنِ پروردگار است و دانشآموختگان آن در مدرسه ناسوت همیشه شاگرد اوّل هستند. البته باید توجه داشت که میان نوابغ و محبوبان تفاوت است. نوابغ در مقایسه با محبوبان از ضعیفان به شمار میروند. فهم زیستمحیط نوابغ نیاز به پیشزمینههای بسیاری دارد که بنده آن را در نوشتههای تفصیلی خود آوردهام.
حضرت علی علیهالسلام از سرآمد محبوبان، بلکه برتر از آنان است که میفرماید: «إنّی بطرق السماء اعرف من طرق الارض»، ما میگفتیم ایشان وقتی با عالمیان بالا نیز سخن میگفتند، میفرمودند: «إنّی بطرق الارضین اعرف من طرق السماء». محبوبان به فراز و فرود هر عالمی آگاه هستند و چیزی از دید و رویت آنان پنهان نیست. عظمت حوزهها به این امور است و صرف درس خواندن، برای کافران زندیق و موسیوهای بیگانه از دین و ولایت نیز ممکن است و این شدنی است که یکی از آنان دروس ده ساله کنونی حوزه را در کمتر از چند سال به بهترین وجه بخواند و به وضو و طهارت نیز نیاز نداشته باشد. چون چنین تحصیلی حرفه به شمار میرود و دروس موجود حوزه بیش از آن که علم باشد، فن است. علم به تعبیر مرحوم شهید ثانی «ملکه قدسی» است. قداست نفس حقیقتی است که با مدرسه و آموزش محض حاصل نمیشود. در حوزهها باید علوم موهوبی را رواج و رونق داد تا حوزهها اقتدار لازم خود را بیابد.
بنده در کودکی هیچ غربتی نداشتم و همواره گروهی از انس و جن با من بودند. در زمانی که کودک بودم و به مدرسه میرفتم، خانمی در همسایگی ما بود که سید بود و به او دختر آقا میگفتند. او پسری به نام عباس داشت و خیلی اصرار داشت که فرزند وی با ما دوست باشد. او تا حدودی ضعف عقلی داشت و همین سبب شده بود با برخی از اجنه در ارتباط باشد. اجنه خود او را میبردند و میآوردند. ما به سبب او به بعضی از مکانهایی که اجنه بودند ارتباط پیدا میکردیم. در آن نزدیکی حمام و نیز قبرستانی بود که پاتوق اجنه شده بود. او بچهٔ فضول و شیطانی بود و گاهی نیز اهالی او را اذیت میکردند و به او عباس جنی میگفتند. ما با او بسیار مانوس شدیم اما کتمان ما بسیار بود ولی او کتمانی نداشت. دیدن اجنه نیز برای خود عالمی دارد و گاه لذتآفرین و بهجتزاست. قیافههای آنها نیز تنوع دارد. قدرت جسمی و اقتدار آنان از انسان بسیار بیشتر است و زور بازو دارند. آنان در قد، پا، دست و صورت با انسانها تفاوت دارند. شعور و فهم و نیز علم آنان به انسانها نمیرسد و کمتر از آنان میباشند. اگر انسانی آنان را اذیت کند، میتوانند به وی آسیب برسانند اما به انسانهایی که آزاری برای آنان ندارند کاری ندارند. چنین نیست که آنان بتوانند در هر جایی زندگی کنند و تنها بعضی از مکانها را برای زندگی بر میگزینند. قدرت ماورایی آنان اندک است و چنین نیست که بتوانند برای مثال، هر جایی را ببینند. بدن آنان دارای جرم است و مثل هوا سبک میباشند و جرم سنگینی ندارند. گاهی میتوان برخورد به آنان را احساس کرد و آنان را دید. ازدواج و ارتباط انسان با آنان گاهی ممکن است و از طریق لمس و مراوده انجام میشود. گاهی ممکن است آنان نیز به انسانی علاقمند گردند. غذاهای آنان مخصوص است و مانند انسانها غذا نمیخورند.