منبع: دانش زندگی
بیشترین سهم در تأمین سلامت زندگی، بر عهدهٔ زنان است. زنان، پدیدههایی هستند که نسبت به مرد از مقاومت و توان بیشتری در برابر موانع، سختیها و بیماریها دارند. آنان همچنین فرزندزایی و تولید نسل را عهدهدار میباشند. سلامت زندگی زنان، به سلامت زندگی مردان میانجامد. آنان در تمام زوایای زندگی حضور دارند. سلامت زنان، نقطهٔ ثقل برای سلامت هر زندگی است. زنان یا در نقش مادری و یا در نقش همسری، از تولد تا مرگ در تمامی شؤون زندگی دخالت دارند.
سلامت زندگی جامعه و سلامت زندگی مرد و زن، به مجاهدت و تلاش سالم و مضاعفی است که زن در خانه برای شوهر خود انجام میدهد. سلامت جامعه ـ بهویژه در زمینهٔ عفت ـ به سلامت عملکرد جهادی زن در خانه بازمیگردد. زن در خانه باید برای شوهر خود آراسته و زیبا ظاهر شود و هرچه شگرد زنانه و اطفار برای جذب شوهر خود دارد، به کار گیرد تا یکی از تیرهای ظرافت وی به هدف بنشیند و مرد را به پای دار عشق و نشاط آورد؛ نه آنکه مانند عابدی زاهد برای شوهر خود باشد؛ وگرنه محیط جامعه به صحنهٔ پیکار دو جنس تبدیل میشود و جامعه میدان رزمایش نظام شهوت و نفس میشود و همه از احساس کمبود هرچه بیشتر رنج میبرند؛ با آنکه کشور ما هم زن فراوان دارد و هم مرد و دارای نسلی زیباست، ولی هیچیک نمیتواند از دیگری استفادهٔ درست و سالم برد.
مهمترین زیرساخت بعد از ایجاد ازدواج آسان و ارزان، آگاهیبخشی به بانوان برای ایجاد قدرت شگرد و دلبری برای همسر خود است. همان که اسلام از آن به جهاد زن یاد کرده است.
بعد از حصول این زیرساختها، برای سلامت جامعه باید مسایل روبنایی را سامان داد. یکی از این مسایل، خیابانگردی است. درست است که زن و مرد برای انجام کار و اشتغال خود میتوانند در جامعه حضور یابند، ولی زن و مردی که بیجهت به خیابان میآیند و با نادیدهگرفتن حریم و حرمت خویش، خود را عرضه میکنند، سلامت جامعه را برهم میزنند و به عفت جامعه آسیب وارد میآورند.
با رفع مشکلات یاد شده، اگر کسی عفت جامعه را پاس ندارد، یا بیمار است و یا عناد برای فسادآفرینی دارد و میشود با او برخورد سخت داشت. هرچه ازدواج، سختتر و گرانتر باشد، بیعفافی در جامعه فراوانتر میشود و گناه آن بر کسانی است که شرایط ازدواج را سخت میکنند؛ نه بر جوانی که فشار شهوت بر او چیره و غالب است. هماینک در جامعه تراکم شهوت وجود دارد و آبی که جامعه از آن استفاده میکند، شور و عفونی است و جز تشنگی مضاعف نمیآورد. برای حل این مشکل باید زمینهٔ ازدواج آسان را فراهم آورد و نیز به بانوان آموزش داد که سلامت مرد در دست اوست؛ چنانچه قرآنکریم میفرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»(۱). ظرافت فراز یاد شده، این است که نخست زنان را لباس برای مردان معرفی میکند و آنان را زمینهساز و طلیعهدار عفت مردان میداند.
زنان به مردان حصر توجه دارند؛ چرا که از دید روانشناسی، زن خود را در پرتو وجود مردْ کامل میبیند و از سوی دیگر، باید زن را همچون عضوی دانست که وجود مرد را کمال میبخشد و هیچیک بینیاز از دیگری نیست. قرآنکریم نیز هم زن را لباس مرد میداند و هم مرد را پوشش و محافظی برای زن میشمرد و هردو تعبیر در این زمینه برابر است. قرآنکریم حتی زنان را بر مردان پیشی داشته است؛ زیرا نقش آنان در محافظت از مرد، مهمتر است و نیز آنان مقاومتر از مردان میباشند.
سلامت جامعه به سلامت زنان است و باید آموزشهای لازم در این جهت توسط بانوان انجام شود. زنان از همگون خود بهتر قدرت استماع دارند. برای نمونه، ساماندهی پوشش یا ازدواج موقت، باید توسط مربیان زن انجام شود، نه غیر آنان؛ زیرا دیگران در معرض اتهام قرار میگیرند. این زن است که میتواند در رابطه با مسایل زناشویی، به زن آموزش دهد که وارد آوردن آزار، درد و اذیتی که لذتآور باشد ـ مثل چنگزدن و ویشگون یا گاز گرفتن زن یا شوهر ـ در صورتی که رضایت او را همراه داشته باشد، جایز است و میتوان گفت که نیکو نیز میباشد؛ مگر آنکه به نوعی بیماری روحی و روانی بینجامد.
زنان بهتر میتوانند انواع بهره بردن و تمتع زن و شوهر از یکدیگر را به همگنان آموزش دهند. هرگونه تمتع زن و شوهر از یکدیگر، در صورتی که نقص عضو یا درد و زیان بسیار را سبب نشود، جایز است.
همچنین صیغه یا نکاح موقت با مدیریت خود زنان البته بعد از تشویق به ازدواج دایم و فرع بر آن، از گزینههایی است که میتوان با ترویج و قانونمند نمودن آن، جامعه را از گناه و معصیت دور نمود و عفت عمومی را پاس داشت. متأسفانه اگر جامعه در عمل، به پیروی از دنیای غرب رو آورد و از آموزههای حیاتبخش دین ـ که ضامن حفظ آدمی از کژیهاست ـ دور گردد، نتیجه آن میشود که ازدواج موقت را مستنکر میداند و نسبت به فساد بیحس میگردد!
۱. بقره / ۱۸۷.
منبع: دانش زندگی