۱۳۹۵-۰۳-۲۶

حضور دلبران: فصل ششم: تألیفات و دانش‌نوشته‌های علمی

معارف

تپش ایمان و کفر

موضوع: این کتاب می‌کوشد واژه‌های «ایمان» و «کفر» را به درستی معنا نماید تا فرهنگ دینی و معنوی جامعه در این جهت، از حالت خمودی و انحطاط رهایی یابد و بر آن است تا در گام نخست، «ایمان» و «کفر» را که از آن به «بسط» و «قبض» یاد می‌کند، به تحقیق و بررسی گزارد و حقیقت و چیستی آن را به دست آورد.

(۳۳۵)

خصال سلامت و سعادت

موضوع: از منابع شناخت آموزه‌های اخلاقی، بعد از قرآن کریم، کتاب‌های روایی است. از مهم‌ترین کتاب‌هایی که در زمینه روایات اخلاقی می‌توان نام برد کتاب «خصال» مرحوم شیخ صدوق است. این کتاب اقیانوس ژرفی است که لؤلؤهای بسیار اخلاقی را می‌توان از آن به دست آورد و طرحی علمی و تحقیقی از روایات آن به دست داد. کتاب حاضر تحلیل و تبیین برخی از روایات کتاب خصال است که به اموزش مهم‌ترین مهارت‌های زندگی می‌پردازد.

آیین خردمندی

موضوع: در کتاب شریف اصول کافی، عالی‌ترین مضامین در رابطه با عقل وجود دارد. در این کتاب هم عقل معنا شده و هم مصادیق و ویژگی‌های آن آمده و تفاوت آن با زشتی و شیطنت و مرز عقلانیت با زیرکی مذموم و شیطنت و نیز معیارهای شناخت عقل تبیین شده است؛ به‌گونه‌ای که با در دست داشتن آن می‌توان درون فرد و میزان عقل او را به دست آورد.

کتاب حاضر به شرح و تبیین برخی از مهم‌ترین روایات کتاب «عقل و جهل» اصول کافی می‌پردازد.

توحید کافی

موضوع: این کتاب به تبیین و شرح برخی از روایات «کتاب توحید» اصول کافی می‌پردازد و بیان می‌دارد توحید زنده شدن حقیقت در دل است؛ حقیتی که دل آن را می‌بیند نه مفهوم، توهم و صورت معنایی. حقیقتی

(۳۳۶)

که ما با وجود خود و با دل خویش می‌بینیم، نه با چشم، توحید است.

دانش بسنده

موضوع: کتاب «کافی» یکی از چهار کتاب روایی است که بزرگان و فقیهان دین بر اساس روایات آن فتوا می‌دهند. در کتاب اصول کافی پس از بحث «عقل و جهل» کتاب «فضل علم» آمده است. روایات کتاب فضل علم با لازم بودن آموزش و وجوب تعلیم برای مسلمانان شروع می‌شود. کتاب حاضر با شرح و تبیین مهم‌ترین روایات این بخش از کتاب «اصول کافی»، چیستی علم و شیوه دانش اندوزی و راه و رسم آن را آموزش می‌دهد.

دنیای جنیان و نیرنگ آدمیان

موضوع: این کتاب می‌خواهد از «جناب ابلیس» بگوید. کسانی که شیطان و نیز دنیا را کوچک می‌شمارند، آن را نمی‌شناسند. کسی که دشمن را کوچک می‌شمارد به حتم از او شکست می‌خورد. کسی دشمن را دست‌کم می‌گیرد که ناآگاه باشد و به میزان کافی کارآزمودگی و تجربه نداشته باشد. کتاب یاد شده، نخست از اجنه می‌گوید و با ورود به دنیای شیاطین، بر آن است تا خواننده را به حضور ابلیس بزرگ بار دهد. در فصل نخست، بحث شیطان‌شناسی می‌آید و به‌طور ویژه بر شناخت ابلیس حصر توجه می‌شود و در فصل دوم از شیطنت‌های آدمیان و نیرنگ‌های آنان گفته می‌شود و به‌طور ویژه، برخی از شیطنت‌هایی که می‌تواند دامنگیر عالمان دینی شود، یادآوری می‌گردد.

شوکران عصیان

موضوع: یکی از خصایص عالم ناسوت، نقص و عصیان آن است.

(۳۳۷)

مشکل می‌شود بنده‌ای غیر معصوم در ناسوت باشد و بتواند از گناه دوری گزیند. تأمل فلسفی بر رابطه گناه با آدمی کم‌تر اتفاق افتاده است که این کتاب به این مهم پرداخته است. یکی از مباحثی که در سایه‌روشن‌های این کتاب آمده است توجه به زمینه‌های تحقق گناه و جهات خارجی و امور غیری تأثیرگذار در آن است که سبب بروز و ظهور گناه می‌شود و جهات فاعلی، فعلی و ذاتی آن خاطرنشان می‌گردد. نتیجه این بررسی این است که مکافات و جزای گناهان نمی‌تواند فردی و محدود باشد؛ بلکه باید تمامی جهات یک گناه یا موقعیت یک گناه‌کار را بررسی نمود تا بتوان برای مکافات او عدالت نسبی را اعمال کرد وگرنه قاضی و مجری، خود گناه‌کار چیره‌دست و برتری است که عنوان اجتماعی و قداست فردی خود را از گناه به دست می‌آورد.

از دیگر سایه‌روشن‌های نوشتار یاد شده، لزوم پرهیز از برخورد غیرعاقلانه و خشن با گناه و گناه‌کار است. کسانی که می‌خواهند به زور، تهدید، زدن و تخریب با گناهی خانگی یا اجتماعی مبارزه نمایند؛ نه تنها مشکلی را حل نمی‌کنند؛ بلکه به مشکلات دامن می‌زنند و گناه‌کاران حرفه‌ای تربیت می‌نمایند و با این کار فحشا را گسترش داده و جامعه را در گرداب هولناکی قرار می‌دهند. در این جامعه، جایی برای عدالت و منطق باقی نمی‌ماند و عادل و فاسق هر یک آلوده به عنوان یک‌دیگر می‌شوند.

یکی از سایه‌روشن‌های مهم این کتاب، یادآوری آثار و عوارض وضعی گناه است. هنگامی که کار زشتی در آدمی پیدا می‌شود، باید خود را برای ضرر و زیان گناه از جهات عمومی و خصوصی، کلی و مردمی نفس خود و

(۳۳۸)

عکس‌العمل حق تعالی آماده نماید و بداند هرچه بیش‌تر به سوی بدی و طغیان جهت‌گیری نماید، این‌گونه انتقام طبیعی در این سه موضع کلی به طور روشن‌تر ظاهر می‌گردد.

«مرگ» و سپس «زندگی در ابدیت»

موضوع: این کتاب از «ابد» می‌گوید. کسی که چشم بر «ابد» و حق بدوزد، هرگز تحت تأثیر این‌گونه امور قرار نمی‌گیرد و در کشاکش حوادث و ناملایمات، خود را استوار و برقرار می‌بینداگر کسی «ابد» را در خود یافت و به نوعی، حقیقتِ آن را مشاهده نمود، دیگر مشکل دنیا ندارد. کسی که گرفتار «ابد» باشد، دنیا گرفتارش می‌کند. هم‌سویی با «ابد» می‌تواند دنیا را به قدری کوچک نماید که قابل رؤیت باشد و همین معناست که مؤمن را به قدری توانا می‌کند که هیچ امر دنیوی نمی‌تواند او را به زانو در آورد و دار و ندارش را به هیچ انگارد و تنها به حق می‌اندیشد. همین معنا می‌باشد که اولیای الهی را سرمست از باده عزت و استقامت می‌کند و هر امر دنیوی را به هیچ می‌گیرد و تنها به حق فکر می‌کنند و بس.

هم‌چنین این کتاب از «مرگ» می‌گوید. مرگ دیدنی است تا شنیدنی اما دیدن مرگ، دیدنی است. مرگ و دیدن مرگ هر دو دیدنی است، ولی میان این دو تفاوت است. دومی ممکن است بازگویی داشته باشد، ولی اولی هرگز. برای رسیدن به «ابد» باید از پل «مرگ» گذشت. برای گذر از این پل پر تلاطم، باید آمادگی داشت. مرگ امری است واقعی و حقیقی که تحقق و وقوع آن نسبت به آدمی راست است و باید آن را باور داشت و از پیش نسبت به آن آمادگی کامل پیدا کرد تا در زمان تحقق، مضطرب و مشوش

(۳۳۹)

نشد.

البته این کتاب با آن که از خود مرگ و زندگی در ابدیت و برخی از ویژگی‌های قیامت می‌گوید، نیم‌نگاهی نیز به نقد اجرای مراسم سوگواری و چگونگی دادن خیرات برای مردگان دارد.