خداشناسی
خدایی که میپرستیم
موضوع: از روزگاران قدیم و همزاد با آدمی و از هنگامی که انسان خود را دیده و به خود آمده، نخستین چیزی که بیش از هر چیز دیگر او را به خود مشغول داشته، اندیشه پروردگار، معبود، خدایان و حق تعالی بوده است. هر کس به نوعی و به صدایی با خدای خود مناجات داشته و فارغ از اندیشههای دیگر و خدایان دیگران به سر میبرده است، بدون آنکه نسبت به نفی و اثبات خدایان دیگران یا خدای خود، زحمت تحقیق و رنج بررسی چندانی را هموار نموده باشد.
کتاب حاضر میگوید: ذهن آدمی با تمامی وسعت و گستردگی، جای نزول حضرت حق تعالی نیست و حق تعالی جز در ظرف وجودی خود، جایی برای نزول ندارد؛ تنها دل جوار حق تعالی را به دست میآورد، قرب حق را مییابد و در حریم حضرت حق منزل میگزیند.
(۳۲۵)
کوشش در اثبات و تصور حضرت حق چندان کارگشای جان آدمی نیست؛ هرچند تحقیق و بررسی به حساب میآید، باید برای جان خویش انس حق را پیگیری شد و با «دل» در کمین زیارت آن جناب نشست و درصدد قرب آن حضرت بود و بدون قال و مقال و بدون سر و صدا و دور از ریا و فریاد، دل را در طریق وصول حق قرار داد و در پی حضور او بود و بی زبان و دور از هر تصور و اثبات، خود را در حریم حضرت حق و در محضر آن جناب قرار داد. اینگونه است که کتاب حاضر، مطالب خود را در قالب «دلنوشته» عرضه میدارد تا مسیر فهم خداوند از طریق دل را راهگشا باشد.