۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد سوم: فصل هشتم: بندگی

تکرارناپذیری ذکر

کسی که «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعینُ» می‌گوید، با توجه به این که تعینات الهی پی در پی تبدل پیدا می‌کند و حق تعالی «کلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»(۱) است و در هر آن بی نهایت شأن دارد، قدرت احاطه بر تمامی آن تعینات را ندارد و هرچه «إِیاک» را تکرار می‌کند، نمی‌تواند بعضی از شأن‌ها را نگاه دارد تا چه رسد به تمامی شأن‌ها که در بی‌نهایت تعین جلوه‌گر است و بسیاری را از دست می‌دهد. ذکرپرداز هرچه سرعت در گفتن «إِیاک» داشته باشد، به لحاظ کثرت، تعین‌های نامحدودی را نگرفته است. برای همین است که برخی از حضرات معصومین علیهم‌السلام در نماز خود مدهوش می‌شدند. ذکرپرداز تا بخواهد «إِیاک» نخست را بگوید و سیری کامل در صعود و نزول و حق و خلق داشته باشد و «إِیاک»دوم را بیاورد بی‌نهایت تجلیات «إِیاک» نخست را از دست داده است و «إِیاک» نیز غیر از «إِیاک»

    1. رحمان / ۲۹.

(۳۵۵)

ابتداست. هر پدیده‌ای خدا و ربّ مخصوص خود را عبادت می‌کند و ذکر می‌گوید و تکراری در هیچ یک از عبودیت‌ها، هم به لحاظ معبود و هم به لحاظ عابد و هم به لحاظ عبادت نیست.

این آیه می‌شد به صورت «ایاک نعبد و نستعین» باشد، ولی «إِیاک» در آن دوبار آمده و فرموده است: «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعینُ»؛ زیرا هر «إِیاک»، بنده را به خدایی نزدیک می‌کند و هر یک، او را تا مرتبه‌ای خاص بالا می‌برد، در حالی که قصد بنده آن است که از مرتبه و تعین بالا رود و به ذات بی تعین ورود یابد. بنده با «إِیاک» قصد ذات بی تعین را دارد و خداوند با «نَعْبُدُ» سد راه او می‌شود. بنده دوباره با «وَإِیاک» می‌خواهد بالا رود، ولی خداوند او را به «نَسْتَعینُ» تنزل می‌دهد و در مرتبه و تعین حبس می‌کند، گویی خداوند در دهان گوینده حرف می‌گذارد تا راز مگوی حق تعالی فاش نشود. سنگین‌ترین، پرخیرترین و عالی‌ترین فراز سورهٔ حمد، همین نجواست که هم «إِیاک» می‌گوید و هم با «نَعْبُدُ» راز حق برملا نمی‌شود و کتمان آن محفوظ می‌ماند. چنین است که در ورای هر تعینی و با هر تعینی و بیرون از هر تعینی و داخل هر تعینی ذات بدون تعین قابل رؤیت و مشاهده است. به هر روی، عظمت سورهٔ حمد به همین کاف «إِیاک» است که با اصرار بر آن می‌شود به رؤیت‌هایی رسید که جز نور حقیقت، از بیننده چیزی نمی‌گذارد.