۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد سوم: فصل هشتم: بندگی

ایمان حقیقی و مجازی

پی‌آمد آن‌چه در عبادت گفته شد که عبادت به خودی خود امری شایسته نیست مگر آن که برای حق تعالی واقع شود، در ایمان نیز باید دقت داشت که قابلیت تقسیم به حقیقی و مجازی را دارد. ایمان با آن که حقیقی آن ممدوح و مستحسن است، ولی می‌شود ایمان مجازی، شکلی، صوری و آلوده گردد و به سفیهانه یا مستکبرانه تبدیل شود؛ چنان‌که می‌فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آَمِنُوا کمَا آَمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کمَا آَمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَکنْ لاَ یعْلَمُونَ»(۱). ایمان غیر حقیقی فرد را آلوده می‌سازد و چنین نیست که هر چیزی که عنوان ایمان داشته باشد خوب باشد. ایمان یعنی سادگی و بی‌آلایشی و دوری از استکبار و منیت. ایمان صرف باور قلبی به حق تعالی نیست، بلکه دارای ملاک است و معیار آن عمل صالح است: «إِنَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَی وَالصَّابِئِینَ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الاْآَخِرِ وَعَمِلَ صَالِحا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاَ

    1. بقره / ۱۳.

(۳۲۲)

خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ»(۱). ایمان تبعیض نمی‌پذیرد و باید به خداوند و هر آن‌چه او خواسته است ایمان آورد: «إِنَّ الَّذِینَ یکفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیرِیدُونَ أَنْ یفَرِّقُوا بَینَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکفُرُ بِبَعْضٍ وَیرِیدُونَ أَنْ یتَّخِذُوا بَینَ ذَلِک سَبِیلاً أُولَئِک هُمُ الْکافِرُونَ حَقّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکافِرِینَ عَذَابا مُهِینا»(۲).

کافر شدن به یک حکم الهی برابر با کافر شدن به تمامی احکام اوست و ایمان به حق تعالی و خواسته‌های او تبعیض و تبعض نمی‌پذیرد. هم‌چنین حتی اگر در مرحلهٔ عمل، کسی پایبندی و التزام عملی به باورهای اعتقادی خود نداشته باشد، ایمان وی مشکل دارد. بی‌عملی و لاابالی‌گری کشف از بی‌ایمانی دارد. ایمان از اموری است که می‌تواند مورد منازعه قرار گیرد و یکی ادعای آن را داشته باشد و دیگری آن را مردود بداند: «یا أَیهَا الرَّسُولُ لاَ یحْزُنْک الَّذِینَ یسَارِعُونَ فِی الْکفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آَمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آَخَرِینَ لَمْ یأْتُوک یحرِّفون الکلمَ مِنْ بعد مواضعه یقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ یرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِک لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیئا أُولَئِک الَّذِینَ لَمْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَلَهُمْ فِی الاْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»(۳).

 

    1. بقره / ۶۲.
    2. نساء / ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
    3. مائده / ۴۱.

(۳۲۳)

می‌شود بسیاری از ایمان‌ها ظاهری و صوری باشد و با چنین ایمانی نمی‌شود به ساحت بندگی حق تعالی وارد شد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا آَمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَی رَسُولِهِ وَالْکتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یکفُرْ بِاللَّهِ وَمَلاَئِکتِهِ وَکتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیوْمِ الاْآَخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِیدا»(۱).

ایمان‌های صوری و ظاهری گاه حتی برای خود فرد قابل شناخت نیست. می‌شود کسی سال‌ها در کنار صاحب ولایتی باشد و با او همراهی کند، ولی تمامی همراهی وی صوری و ظاهری و مکر الهی به او باشد. به این چند آیه دقت نمایید:

«فَرِیقا هَدَی وَفَرِیقا حَقَّ عَلَیهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَیحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»(۲).

چنین کسانی گوشی برای شنیدن ندارند و اعتماد به نفس عجیبی در این که بر هدایت هستند دارند:

«وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ. وَإِنَّهُمْ لَیصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ. حَتَّی إِذَا جَاءَنَا قَالَ یا لَیتَ بَینِی وَبَینَک بُعْدَ الْمَشْرِقَینِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ. وَلَنْ ینْفَعَکمُ الْیوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکمْ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکونَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْی وَمَنْ کانَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ»(۳).

کردار آنان برای ایشان زینت داده شده و شیفتهٔ اعمال خود هستند.

    1. نساء / ۱۳۶.
    2. اعراف / ۳۰.
    3. زخرف / ۳۶ ـ ۴۰.

(۳۲۴)

آنان به نفس مزینه و زینت‌گر دچار هستند. برای کردارشان شکوهی می‌بینند که واله می‌شوند و غیر آن حقیقتی نمی‌بینند. شکوهی که آنان را سرگردان داشته است و خود نمی‌دانند تا آن که نعرهٔ عذاب بر آنان زده شود: «إِنَّ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِالاْآَخِرَةِ زَینَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یعْمَهُونَ. أُولَئِک الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الاْآَخِرَةِ هُمُ الاْءَخْسَرُونَ»(۱). اینان در ایمان خود چنین سرگردان هستند. آنان هستند که زیان‌کارترین جهنمیان می‌باشند: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکمْ بِالاْءَخْسَرِینَ أَعْمَالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعا. أُولَئِک الَّذِینَ کفَرُوا بِآَیاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلاَ نُقِیمُ لَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَزْنا. ذَلِک جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کفَرُوا وَاتَّخَذُوا آَیاتِی وَرُسُلِی هُزُوا»(۲).

ایمان امری است که به تدریج شدت می‌گیرد و باید هر روز بر آن افزود: «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیا ینَادِی لِلاْءِیمَانِ أَنْ آَمِنُوا بِرَبِّکمْ فَآَمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکفِّرْ عَنَّا سَیئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الاْءَبْرَارِ»(۳). ایمان نیاز به رسوخ در قلب دارد و همانند قطرهٔ آبی که اگر مدتی طولانی بر سنگی بچکد در آن نفوذ می‌کند، باید ایمان را پیوسته بر قلب و دل خود جریان داد. به تعبیر حضرت ابراهیم علیه‌السلام باید پیوسته بر اسلام بود تا لحظهٔ مرگ غافلگیر نشد و بر اسلام مرد: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی

    1. نمل / ۴ ـ ۵.
    2. کهف / ۱۰۳ ـ ۱۰۶.
    3. آل عمران / ۱۹۳.

(۳۲۵)

لَکمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»(۱).