۱۳۹۵-۰۳-۱۲

حضور حاضر و غایب: فهرست مطالب و پیش گفتار

پاسخ به عهدشکنی موسی

در این‌جا پرسشی پیش می‌آید و آن این است که حضرت موسی علیه‌السلام با جناب خضر علیه‌السلام پیمان بسته بود که تا پایان راه از او پیروی کند: «وَلا أَعْصی أَمْرا»(۲) و در برابر او هرگز نافرمانی نداشته باشد، پس چرا بر خلاف عهد و پیمان و قولی که داده بود رفتار نمود، با این که وفای به عهد در شریعت حضرت موسی علیه‌السلام واجب بود، گذشته از این که پیامبران الهی باید از هرگونه خطا و لغزش به‌دور و از عصمت ویژهٔ الهی برخوردار باشند؛ در حالی که حضرت موسی علیه‌السلام در هر سه مرحله که جناب خضر علیه‌السلام را همراهی کرد، به خطا و لغزش دچار گردید؟

پاسخ این پرسش به اختصار این است که حضرت موسی ـ عَلی نَبینا و آلِهِ

۱ـ کهف / ۷۰.

۲ـ کهف / ۶۹.

(۱۵)

وَ عَلَیهِ السَّلام ـ از پیامبران بزرگ و صاحب عزم الهی می‌باشد و صاحب شریعت و دارای مقام عصمت است و چنان فانی در اطاعت و بندگی حضرت حق است که نمی‌تواند شاهد دیدن رفتاری خلاف ظواهر شریعتی که مأمور ابلاغ آن است باشد؛ به‌ویژه که مخالفت با «ما أنزل اللّه» از مردی الهی، مانند خضر علیه‌السلام انجام گیرد که حضرت حق، دستور آموزش موسی علیه‌السلام و رساندن دانش‌ها و حقایق ربوبی را به او واگذار نموده است. از این رو، اعتراض موسی علیه‌السلام از روی اطاعت و بندگی خدا صورت گرفته است و هیچ‌گونه منافاتی با شریعت و عصمت او ندارد؛ چرا که سوراخ نمودن کشتی دیگران که خطرات جانی و مالی انسان‌های به ظاهر بی‌گناه را نیز در پی دارد و نیز آدم‌کشی و کار بدون مزد و پاداش، آن هم برای مردمی که حرمت میهمان را پاس نمی‌دارند و آن‌ها را با حال گرسنگی از خود رانده‌اند کاری است بسیار ناپسند که با هیچ ملاک شرعی و عقلی و فطرت سلیم انسانی سازگار و توجیه‌بردار نیست و موسی علیه‌السلام نمی‌تواند از چنین شخصی در این موارد اطاعت و پیروی نماید و اصولاً هر راهرو راستینی باید این‌گونه باشد؛ از این رو رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «إیاک وَ أَنْ تَشتم مسلما، أَو تُطیعَ آثِما(۱)؛ بپرهیز از این‌که مسلمانی را دشنام دهی یا از گنه‌کاری پیروی نمایی.» حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام می‌فرماید: «مَنْ أَطاعَ مَخلوقا فی غَیرِ طاعَةِ اللّه جَلَّ وَ عَزَّ فَقَدْ کفَرَ، وَاتَّخذَ إِلها مِنْ دونِ اللّه‌ِ(۲)؛ هر که جز در طاعت خدای عزوجل از

۱ـ تحف العقول، ص۲۶.

۲ـ تحف‌العقول، ص۴۲۰.

(۱۶)

آفریده‌ای فرمان‌برداری نماید، همانا کافر شده و معبودی جز خدای یگانه برگرفته است.» به گفتهٔ مولوی:

ای بسا ابلیس آدم رو که هست

 پس به هر دستی نشاید داد دست

و یا حافظ گوید:

نقد صوفی نه همه صافی و بی‌غش باشد

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

انسان سالک در همهٔ شؤون معنوی، اجتماعی و سیاسی خود باید به این اصل پایبند باشد؛ چنان‌که حضرت سجاد علیه‌السلام در فرازی از دعای مکارم‌الاخلاق به آن توجّه نموده و در مقام دعا می‌فرمایند: «وَفِّقْنی لِطاعَةِ مَنْ سَدَّدنی وَ مُتابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنی؛ خدایا، مرا به پیروی و دنباله‌روی کسی که راهنمایی و تأییدم می‌کند موفق بدار».

بر این پایه، اطاعت و متابعت کامل و پیروی بدون قید و شرط از هر کس لازم نیست؛ چنان‌چه آیهٔ شریفهٔ: «أَطیعوا اللّه‌َ وَ أَطیعُوا الرسولَ وَ أولی الأمْرِ مِنْکم»(۱) نیز بیانگر همین معناست؛ چرا که «اللّه» در بر دارندهٔ همهٔ صفات کمال و «رسول» مَظهر أتمّ و اکمل آن صفات است؛ از این رو «أولی الأمر منکم» نمی‌تواند امری بیگانه، ناخوانا، ناموزون و ناهماهنگ با دو مورد دیگر آیه؛ یعنی «اللّه» و «الرسول» باشد و باید به عنوان جانشین و خلیفهٔ آن دو،

۱ـ از خداوند اطاعت نمایید و از رسول او و همچنین از صاحبان امر خود پیروی کنید. نساء / ۵۹.

(۱۷)

از کسی اطاعت و پیروی نمود که کمال همخوانی و سازگاری با وی را داشته باشد و مظهر و آینهٔ تمام‌نمای اللّه و رسول باشد که این معنا جز در امامان معصوم علیهم‌السلام شیعه ممکن نیست. البته در ماجرای حضرت موسی و خضر باید توجه داشت که موسی علیه‌السلام هرچند صاحب شریعت بوده است، مخالفت وی به سبب عمل به وظیفهٔ شرعی خویش بود و از طرفی حضرت خضر نیز صاحب سرّ می‌باشد و به حکم باطن عمل می‌نمود و تابع شریعت موسی نبود و هیچ یک از دو پیامبر بزرگ الهی به خطا نبودند؛ هرچند همراهی آنان با هم بیش از این مقدار ممکن نبود.

همچنین خاطرنشان می‌گردد پیروی غیر حق و اطاعت از باطل؛ هرچند درست نمی‌باشد، مرید سالک در مقام تشخیص آن نیست و نباید هر ناملایمی را نپذیرد که این نیز شرط سالک مؤمن نیست و باید در جهت نفی و اثبات و تشخیص حق و باطل از حق مدد گیرد.