دورهای پر فراز و نشیب
آنچه گذشت خلاصهای از دورهٔ پر فراز و نشیب یک زندگی بود که بدون الطاف الهی و عنایات ربوبی و امداد غیبی طی طریق آن برایم هرگز
(۱۳۱)
ممکن نبود و بی آن که در تحقق آن نقشی داشته باشم، همراه صاحب راه در راه و بیراه در حرکت بودم.
اگر در ابتدای سیر و پیش از آن تصور چنین راهی برایم مطرح میشد، به واقع قالب تهی میکردم و هرگز تصور آن برایم ممکن نمیبود و اندیشهام توان ادراک آن را نداشت.
بی آن که خود چنین سیری را در نظر داشته باشم، هر یک به نوعی برایم سببسازی میشد و بهآسانی در اختیارم قرار میگرفت، بیآن که نسبت به هر یک از آنها تمایلی داشته باشم و گویی دست تقدیر خود بدون جلب رضایت من، کارها را سامان میبخشید.
این دوره از عمرم از چنان سرعت و فشاری برخوردار بود که روزگار را بر من سخت میساخت و چنان آتشی در کانون عمرم زد که دودش تا ابد در جانم باقی خواهد ماند و خستگی آن هرگز از تنم بیرون نخواهد رفت.
شتابی بیحساب و راههایی که کمتر با کاغذ و کتاب همدم بود، چنان مرا در هر کوی و برزن مبتلا میساخت که هرگز مجال بازیابی برد از باخت در سر نمیآمد و تنها در پی طی آن امیدوار بودم و گویی کشتی طوفانزدهای در اقیانوسی پر تلاطم، خود را به طغیان سپرده باشد و بی آنکه در نوع تلاش و چگونگی آن حرکت کنم تنها در جهت سیر و اتمام آن کوشش به عمل میآوردم و خود را به حق واگذار میساختم.
شدت ناملایمات و اوج ناهمواریها و بحران بلا چنان روحم را در خود فرو میبرد که هرگز به کسی توصیه یا سفارش گام نهادن در این راه را ندادم و رغبت به دستگیری افراد را در این امور در خود نمیبینم؛ بهویژه با موقعیت
(۱۳۲)
کثرتی امروز و دوستداران هزار دوست این امور.