صاحب فریاد
کسی را دیدم که در درس داد و فریاد بسیاری سر میداد و مرا خوش افتاد. برای تماشا خود را مشغول ایشان ساختم و با آن که کسوت رسمی داشت، کمتر توجهی در درون اندیشهٔ ایشان دیدم و تنها زحمت و کوشش همراه سر و صدا موجب انجمنی بر گرد ایشان گردیده بود.
با آن که دنیادار بود، کمتر تظاهر به دنیا داشت و نسبت به باطنداری نیز تظاهر نمیکرد و همین امر او را امتیازی بود.
من از ایشان استفادهٔ چندانی نبردم، هرچند اندکی از عمر را با ایشان صرف نمودم و تنها در حد دیدن برایم تازگی داشت و بس.