سالمی ساده
محضر مردی وارسته، سالم و سادهای رسیدم که بیشتر از آنچه مینمود بود و با آن که از اقتدار بسیاری برخوردار نبود، با این حال در درک دروس رسمی زحمت بسیار میکشید و زمان زیادی را در این راستا صرف مینمود و تا حدی مورد استفادهام قرار گرفت.
با آن که مردی سالم و ساده بود و میتوانست دل در گرو امور باطنی بسته
(۱۵۱)
باشد، رویی به باطن نداشت و داعیهٔ آن را هم نمینمود و به سیر ظاهری خود مشغول بود و به طور عادی طی طریق مینمود.
ایشان تا حدی برایم سودمند بود و بیآن که ورودی به درون ایشان داشته باشم مدتی به ظاهر و در خارج و تنها جهت استفادهٔ درسی با ایشان همراه بودم.