زیرکی کارکشته و فاقدی طرّار
کسی را یافتم که هیأت ظاهر و کسوت و عنوان وی بسی گویا و باطمطراق بود و گویی مقابلی برای آن حضرات پرمحتوا و بیادعا بود.
خود را با چنان زیرکی و صلابتی وارد معرکه مینمود که دست هر
(۱۹۸)
چیرهدست طرّاری را از پشت میبست و چون خضری سبب مینمود و همچون موسایی عصا میکشید. این سبک؛ هرچند در بسیاری از افراد کارساز بود، در من به آسانی خود را مینمود و بعد از وضوح امر و حصول اطمینان از چنین واقع نارسایی، حضورش را مقداری از باب تحصیل مغالطه و ادراک پیچ و خم اینگونه امور و افراد لازم دیدم و پس از آن به خاطرهای از این نوع افراد بسنده نمودم.
در جامعهای که افراد برجسته و صاحبان حقیقی عقل و عرفان منزوی میگردند، افرادی این چنین و متظاهرانی اینگونه، جولانگاه میدان کمال و صاحبان عنوان و مقال میگردند.
در جامعهای که جنجال، داروی مؤثر آن میباشد، چنین افرادی طبیبان اسرار و صاحبان اقتدار میشوند و کمّل اهل معرفت، گوشهنشینان خانههای بیرونق خویش میگردند.
این افراد که دریایی از مواهب الهی و کوهی از عنایات کمال مطلق میباشند، بیرونق هستند و نمود و جلوه ندارند و معرکهدارانی بیمحتوا و ظاهرمدارانی پر مدعا، صاحبان سریر و تخت سلیمانی میشوند، در حالی که تنها معجزهٔ این افراد، طرّاری و دغلکاری است و چیزی در چنته و توبرهٔ خویش ندارند.