۱۳۹۵-۰۳-۱۲

حضور حاضر و غایب: فصل پنجم: زمان تفصیل و تحقیق صورت‌ها

 

صورتی از معنا

توفیق حضور کسی را یافتم که تمام همت و قوت وی کتاب و عبارت بود و عمری را در این جهت دنبال کرده بود و صورت و معنا را به‌خوبی ترسیم می‌نمود. بی‌آن که خود را درگیر آه و سوز و درد و هجران سازد، سخن از اهل سوز سر می‌داد و به یاد اهل درد، سوزی بر می‌افروخت و آتشی بر سوز می‌نهاد.

زمانی او را درگیر بحثی نمودم و او را از بحث فارغ ساختم که ناگاه گفت: من تا این جا بیش‌تر نمی‌فهمم و آنچه اهل معنا از آن دم می‌زنند، با آن که منکر آن نیستم، دنبال هم نمی‌کنم و در دل نیز هوس الفت وصولش را ندارم.

دل در معقول داشت و سلوک را برای خود غولی می‌پنداشت و به خود اجازهٔ رؤیت آن را نمی‌داد و با آن که در معقول، منقول، شریعت و حکمت داعیهٔ بسیاری داشت، در باب ربوبیت و سلوک اهل معرفت خود را ناظرِ صامت می‌دانست.

(۱۸۳)

در جهاتی برای من سودمند بود و می‌توانم فضل وی را مورد قبول قرار دهم؛ هرچند جهات معنوی ایشان تنها در امور نظری محدود می‌شد و در جهات عملی همچون دیگر صاحبان ظاهر بود.