۱۳۹۵-۰۳-۱۲

حضور حاضر و غایب: فصل پنجم: زمان تفصیل و تحقیق صورت‌ها

 

چهره‌ای دور از دیار

(۱۸۱)

آخرین فردی را که در این زمینه‌ها یافتم از چهره‌های بس گویا و توانای این معانی بود و با آن که موقعیت پدر بزرگوار خویش را نداشت و پدر بزرگوارش سند بسیاری از اهل سلوک بود، این فرزند سالمند دور از دیار و مانده از تبار توانایی بسیار زیادی داشت و صاحب قوت و قدرت معنوی و صوری بود.

اگرچه دسته‌ای به ظاهر اهل معنا دور وی را می‌گرفتند و مزاحمش می‌شدند، ایشان با آن قوت نظر بالایی که داشت، چندان دل بر این افراد نمی‌بست و به سادگی همه را از دید می‌گذراند.

روزی از این دیار شکایت می‌کرد و می‌فرمود: عجیب است که دسته‌ای می‌خواهند امور معنوی را نیز با دنیا تصاحب کنند و دسته‌ای از آقایان ـ که گاه از بیانشان شناخت افراد برایم به‌دست می‌آمد بی‌آن که ایشان توجهی به این امر داشته باشد ـ می‌خواهند امور معنوی را با مادیات به دست آورند و برایم ران گوسفند و بستهٔ کاهو و ماست و چه و چه می‌آورند تا چه و چه دریافت کنند.

ایشان می‌فرمود: مگر این امور با دنیا به دست ما افتاده است که با دنیا به دست دیگران بسپاریم و مگر این چنین باید طی طریق نمود؟ پس مسبّب الاسباب چه کاره است که به امور شیطانی متمسک می‌شوند؟

ایشان از نسلی پاک و اصلی مطهَر نشأت گرفته بود و چنین برخوردهایی وی را بسیار نگران می‌ساخت و با آن که از دنیا بی‌بهره بود، چندان نیاز مادی نداشت.

من از ایشان استفاده‌های معنوی و صوری خوبی بردم، بی‌آن که تحفه‌ای

(۱۸۲)

هرچند کم برایشان داشته باشم و این خود سبب همگونی معنوی میان من و ایشان می‌گردید و به‌راحتی کارها هموار می‌شد.

توضیحی بیش از این در این زمینه روا نمی‌باشد و ممکن است توضیح بیش‌تر آن ماه را از حجاب به در آورد و این کار با صفا و خلوص روح معنوی ایشان سازگار نباشد و بیم آن دارم که از ورای دنیا و ظرف ناسوت موجب نگرانی ایشان گردم یا نگرانم گردد.