۱۳۹۵-۰۳-۱۲

حضور حاضر و غایب: فصل پنجم: زمان تفصیل و تحقیق صورت‌ها

 

منجمی بی‌عنوان

محضر فارغ بی‌عنوانی را درک کردم که به‌خوبی مدارجی از کمال را طی کرده و به قوت بر آن مراتب مسلط بود.

گذشته از طی مدارج صوری و ظواهر، معارج معنوی و علوم سماوی و نجومی را به قوت تحصیل نموده بود و در باب تقویم و استخراجات نیز محققی توانا بود و در مجامع علمی مورد شناسایی اهل فن بود؛ هرچند خود را از تمامی جرگه‌ها دور نگاه می‌داشت.

این مرد فاضل در معیشت عادی خویش مشکل پیدا می‌کرد و طریقی آسان برای رفع مشکلاتش پیدا نمی‌کرد.

روزی از ایشان سبب این امر را پرسیدم، فرمود: بی‌تظاهر و دستکاری نسبت به حقیقت به آسانی رفع مشکل نمی‌شود، دست‌کم بدون یک راه باریک، رسوب بی‌دینی مشکل زندگی حل نمی‌شود و افراد چون به نوعی درگیر باطل هستند، تا حقیقت را رنگی از باطل نیابد، نمی‌پذیرند. گفتار ایشان؛ هرچند چندان شیوا و گوارا نیست، منظور وی این بود که در این زمان زندگی سالم و تحصیل معیشت حلال چندان آسان نیست.

هرچند بیان ایشان ظاهر خوشی ندارد و نمی‌توان آن را به‌طور کلی پذیرفت، از نسبیت بالایی برخوردار است و مراد ایشان در واقع همین معنا بود.

(۱۸۰)

نجابت، سادگی، سکوت و افتادگی آن مرد به قدری بود که اگر در جمعی حاضر می‌شد، هرگز داعیهٔ فضل و کمالی از خود نشان نمی‌داد و با آن که در خود غوغایی داشت، آرام و راحت از کنار تمام مسایل می‌گذشت.

من از ایشان بهره‌های خوبی بردم و تحصیل اموری را که جز از ایشان و امثال ایشان برایم ممکن نبود به دست آوردم؛ هرچند مانندی برای ایشان نمی‌توانستم پیدا کنم، مگر به ندرت؛ آن هم در زمانی که با ایشان نبودم.

چنان آرام و ساده زوایای زمین و آسمان را وجب می‌کرد که گویی قوارهٔ ساختمانی را متر می‌کند و چنان سکوت و آرامشی داشت که گویی عامی و دور از همهٔ معانی می‌باشد و تمام مشکلات خود را با سادگی هموار می‌نمود و زاری و شیون تمام آنچه را که از اندوه و محن در تقدیرش بود بر خود به‌راحتی هموار می‌ساخت.