فاضلی صوری
مدتی طولانی محضر عالم محصّلی را درک کردم که عمدهٔ عمر خود را با درس و بحث و تدریس علوم رسمی و کتابهای علمی سپری نموده و از دقت نظر و انظباط کاری بالایی برخوردار بود.
(۱۶۲)
با آن که در مباحث عرفانی و سلوک داعیهٔ فراوانی داشت و در بیان معانی توانا بود، ولی هیچگاه دل در پی تحصیل این معانی از ایشان نبودم و بهحضور کتابهای رسمی و نوع برداشت ایشان از موضوعات و معانی اکتفا مینمودم، بیآن که در پی حضور غیر صوری بوده باشم؛ زیرا میدیدم آنچه دیدهام ایشان به الفاظ و عبارات میکشاند یا از عبارات دیگران بهخوبی در میآورد؛ بیآن که باوری نسبت به تحقق آن حقایق، آن هم حقایق معنون در وجودش برایم پیدا شود.
در مشی عملی خویش زیرکی و زرنگی معنا مییافت؛ در حالی که میان زیرکی و زرنگی تفاوت بسیاری وجود دارد.
بیآن که خود را درگیر حادثهای نماید، همیشه با صبر و حوصله و خویشتنداری به دورادور نتیجه طواف میکرد و با آن که از موضوعات خطیر بحث مینمود و از اهمیت آن سخن به میان میآورد از خطر آن پرهیز میکرد و بیآن که حق یا باطلی را دیده باشد به قوت از آنها یاد میکرد و سخن سر میداد.
اگر کتمان در مرتبه نمینمود و مراتب فضل خود را بیپیرایه دنبال مینمود، از ارزش بیشتری برخودار میشد و برای ضعفا و متوسطان استاد خوبی بود و برای اهل قوت هم، همبحث و متفکر مناسبی به حسابمیآمد.
البته این بیان نسبت به ایشان در مقایسه با صاحبان حقیقت و سالکان طریقت عنوان میگردد نه نسبت به بسیاری از مدعیان که بر وباری ندارند و داعیهٔ توان و اقتدار بیحد را دارند که ایشان نه با دستهٔ اول همسنگ است و نه باید او را با دستهٔ دوم همتراز دانست.
(۱۶۳)
بیان منطقی، نوع گفتار و منش علمی ایشان بسیار جالب بود و با آن که از محدودیتهای معانی دور نبود، از صحت بیان و سلامت عنوان برخوردار بود و دارای چهرهای منضبط و مطالبی مستدل بود و اگرچه فراوان آن را تکرار میکرد، بر انضباط استدلالش میافزود.
من از ایشان بهرههای فراوانی بردم و به ایشان احترام میگذارم؛ هرچند اعتقادی خاص به ایشان ندارم و صاحبان حقیقت و وارثان طریقت را با خُلق و خوی دیگر میشناسم.