۱۳۹۵-۰۳-۱۲

حضور حاضر و غایب: فصل ششم: استادان صاحب کتاب

 

نابغه‏ ای بی‏ استاد

این شخصیت تاریخی برایم وجود بسیار جالب و بزرگی است. ایشان اندیشه‌ای برتر از اندیشهٔ زمان خود داشته و با آن که در مواضع اصلی و اساسی حکمت مانده است، هیچ گونه کاستی در اهمیت و نبوغ وی وارد نمی‌آورد؛ زیرا مشکل اصلی ایشان نداشتن استاد بوده و کسی را که برتر از خود باشد نیافته است که اگر چنین امری محقق می‌شد، بسیاری از مشکلات علمی موجود را برطرف می‌ساخت.

وی پزشک و فیلسوف نامی دنیای ماست. تمام کتاب‌های ایشان قابل استفاده و مورد اهمیت است؛ هرچند همهٔ آن‌ها دارای مشکلات فراوانی می‌باشد. البته لازم نیست کتاب‌های ایشان در این عصر متون درسی حوزه‌ها قرار گیرد و تنها درسی بودن یکی از کتاب‌های ایشان برای آموزش و فراگیری منش علمی وی کافی است و دیگر کتاب‌های وی باید متون تحقیقی به حساب آید و تنها مورد توجه اهل تحقیق قرار گیرد. با مقایسهٔ دو کتاب از وی می‌توان گفت: یکی بر دیگری تقدم دارد و شایسته است این کتاب توسط استادی آگاه و ماهر به دقت مورد تدریس و نقد قرار گیرد، تا افکار آن

(۲۱۹)

جناب از طریق کتاب به صاحبان اندیشه منتقل گردد.

این مرد منطقی مشایی، چنان از دقت اندیشه برخوردار است که گاهی دقت وی برای او ایجاد مشکل می‌نموده و به مسایل منطقی چنان اهمیت می‌داده که گویی خداوندگار منطق است؛ هرچند منطق غیر از فرد منطقی است و وی که خداوندگار منطق است، در ترسیم و چینش سخنان خود از سخنان غیر منطقی و بی‌اساس بسیاری استفاده کرده است. نگارنده معتقد است: اگر جناب ایشان امروز باز گردد، تمام یافته‌های علمی سابق خود را دگرگون می‌سازد و باز نیز بافت و ساختار تازه‌ای ایجاد می‌کند که تا هزار سال دیگر از آن استفاده شود و کم‌تر توجهی به نوشته‌های پیشین خود می‌نماید.

متأسفانه، کسانی که تنها فخرِ دانستن کتاب‌های ایشان را شخصیت خود می‌دانند، ضعیفانی هستند که داعیهٔ علم دارند و عاجز از خردگرایی و نوآوری می‌باشند. در هر صورت، ایشان مردی نابغه و شخصیت بزرگی است که آبروی دنیای علمی و زینت چهرهٔ مسلمانی و افتخاری برای تشیع است.