توفیق الهی
از خیرات و خوبیهایی که بهطور طبیعی نصیبم گردیده این است که ـ الحمد للّه ـ از تبار مترفان و عافیتطلبها نبودهام و به همین خاطر، همیشه در تمام سطوح زندگی حساسیتی به این گروه بیدرد داشته و خود را همراه و همگام این تبار ندیده و در مقابل نسبت به فقر و شناخت دردمندان شامّهٔ تند و تیزی یافتهام؛ بهطوری که صدق و کذب این افراد را براحتی در مییابم و این آمادگی در جهت فقر و فنای باطنی چنان در من اثر خاصی داشته که از
(۲۳۸)
بهترین همراهان و دستیاران سلوک و طی طریقم بوده است.
اگرچه در این زمینه یافتهها و دیدنیهایی دارم که در ردیف مهمترین و گویاترین مصادیق این امور میباشد، نبودن مصلحت در ذکر آن، سبب ترک تمامی آن میگردد. باشد تا اثرات خاص و ویژهٔ مرا امداد بیشتری داشته باشد.