آشنایی با همه ی اقشار جامعه
جامعه و مردم، بزرگترین دانشگاهی است که باید هر عالم و سالکی آن را ببیند و بهخوبی در آن جستوجو نموده باشد.
این رسمی که افراد از دهات و قصبات و یا محیط بستهٔ خود به حوزهها بیایند و چند سالی مشغول دروس حوزوی شوند و بعد گمان کنند که جامع معقول و منقول گردیده و کامل و تام گردیده و عالم شدهاند، بد رسمی است و حتی از بدترین روشهای تربیتی میباشد. البته، این رسم که در حوزهها معمول است و عالمان به تبلیغ میروند و در میان مردم قرار میگیرند، اگر با برنامهریزی و اهداف مشخصی همراه باشد، بسیار جالب است و به عنوان طرح کاد به حساب میآید؛ به شرط آن که آنان تنها به نیت ارشاد مردم به تبلیغ نروند، بلکه در ضمن این امر، آگاهی و آموزش خود از مردم را نیز در نظر داشته باشند. برای عالمان و روحانیان لازم است پیش از ورود به حوزه یا درون حوزه، برنامههای برون حوزوی داشته باشند و طلاب در ضمن تحصیل علوم دینی یا پیش از آن، دورههایی را صرف تحصیل مبادی مقدماتی جامعهشناسی کنند و در اجتماع حاضر شوند و اطلاعات عمومی و فراگیریهای لازم جامعه را به دست آورند و در ضمن تحصیل خود نیز، همواره جامعه و مبانی آن و مردم را اصل بدانند و در تحصیل حقایق عمومی و خصوصی مردم، در اندیشه و عمل کاوش نمایند تا از دگمبازی و بیگانهپردازی بهدور شوند.
برای هر عالم وارستهای لازم است تا جامعه و مردم را به دید کارشناسی بنگرد؛ نه به گونهٔ سطحی و ساده. شناخت همهٔ اقشار گوناگون مردم و
(۲۳۵)
خوب و بد آنان از تمامی طبقات و اصناف، برای عالمان ضروری است و بدون تحصیل این معنا نمیتوانند زبان مردمی داشته باشند و از مردم سخن سر دهند یا غمخواری برای آنان باشند.
آگاهی دقیق از کجیها و کاستیها و حتی طغیانها و همهٔ انواع گوناگون بیماریهای روحی و گناهان برای عالم ضرورت دارد، در غیر این صورت، در هر سطحی از علم و دانش که بوده باشد با جامعه و مردم بیگانه خواهد بود و نمیتواند همدردی چارهساز و سالم با افراد جامعه داشته باشد. عالم باید چون طبیبی ماهر باشد که از تمام امراض و بیماریها آگاه است و آنها را میشناسد بیآن که آلوده به آنها گردد.
جامعه، مردم و اصناف گوناگون آن از ظرایف و پیچیدگیهای فراوانی برخوردار میباشند که بهسادگی و بهطور عادی و سطحی نمیتوان ریشههای آن را شناخت.