خوشهچین
استادی داشتم که استفادههای بسیاری از محضر وی بردم، ولی تنها کلامی که تأثیر شگرفی در من ایجاد نمود و سبب تحریک من در فراگیری علوم دینی شد این بود که روزی در ضمن درس فرمودند: «خوب درس بخوان تا مجتهد شوی؛ زیرا کسی که مجتهد نیست مانند فقیر خوشهچینی
(۵۵)
نیازمند دیگری میباشد».
من از خوشهچینی معنایی بس ناهنجار در ذهن داشتم؛ زیرا هنگامی که گندمها را درو میکردند فقرایی بودند که دانههای ریخته شده را از روی زمین جمع میکردند و چه بسیار میشد که صاحب زمین آنها را بیرون میکرد و گاه آنان را دنبال مینمود تا گندمهای ریخته شده را برندارند و گاه به آنها بیحرمتی نیز میشد و این خاطره از آن وضعیت چنان تحریکی در من ایجاد نمود که از تقلید در مسایل شرعی و علمی رنج میبردم و این امر را تحقیری برای کسی که از اهل علم است میدانستم و در جهت نفی آن با تمام قوا کوشیدم تا بزودی موفق به رفع آن شدم.