۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد چهارم: فصل سوم: اِنعامی‌ها (محبوبان)

 

علم عنایی

این ویژگی انعامی‌ها و محبوبان است که آنان اهل علم می‌باشند و حکمت نظری در نزد آنان است و ریشهٔ تمامی کمالات نیز معرفت نظری است و عمل ریشه در آن دارد و ظهور و بدن آن است و این معرفت است که روح آن است و به عمل ارزش می‌دهد؛ همان‌طور که بی عملی نشانهٔ نداشتن معرفت است و کسی که معرفت و باور صادق موجه دارد نمی‌شود به مقتضای معرفت خود کرده نیاورد.

آیهٔ شریفهٔ: «یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»(۳) بُرد بلند این گروه را با واژه‌های «رفعت»، «علم» و «درجه» تأکید

  1. بحار الأنوار، ج ۹۷، ص ۳۳۰ ـ ۳۳۱.
  2. مجادله / ۱۱.
  3. مجادله / ۱۱.

(۱۸۷)

کرده است. این آیه نمی‌فرماید اهل ایمان تا چند مرتبه بالا برده می‌شوند، ولی می‌فرماید اهل علم و معرفت به مراتبی بر داده می‌شوند. مراتبی که بسیار عالی است؛ زیرا خود علم بردی بلند دارد و علم جوششی در مرتبهٔ «دل» و معرفت در مرتبهٔ «روح» است که تحقق می‌یابد. علم به خودی خود علو دارد و رفعت و بر نمودن آن از عظمت و بزرگی بُرد بلند آن حکایت دارد؛ چنان‌که در روایت زیر آمده است:

«أحمد بن إدریس، عن عمران بن موسی، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة ابن صدقة، عن أبی عبد اللّه علیه‌السلام قال: ذکرت التقیة یوما عند علی بن الحسین علیهماالسلام فقال: واللّه لو علم أبوذر ما فی قلب سلمان لقتله، ولقد آخا رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله بینهما، فما ظنّکم بسائر الخلق، إنّ علم العلماء صعب مستصعب، لا یحتمله إلاّ نبی مرسل أو ملک مقرّب أو عبد مؤمن امتحن اللّه قلبه للایمان، فقال: وإنّما صار سلمان من العلماء لأنّه أمرء منّا أهل البیت، فلذلک نسبته إلی العلماء»(۱).

کسی که می‌خواهد بُرد بلند داشته باشد و خود را از زمین ناسوت جدا سازد و در آسمان‌های ملکوت به پرواز درآورد، پرنده‌ای جز «معرفت»، وی را بر نمی‌دهد. نخست باید معرفت داشت، و سپس برای بلندی‌ها اوج گرفت. بر این پایه، نه به «عمل» کار برمی‌آید و نه به «سخنرانی»، بلکه

۱- الکافی، ج ۱، ص ۴۰۱.

(۱۸۸)

باید آگاهی و شناخت داشت و بینش خود را ارتقا داد.

اِنعامی‌های مرتبهٔ نخست کسانی هستند که لدنی قرب و معرفت دارند؛ چنان‌که در وصف پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «وَإِنَّک لَتُلَقَّی الْقُرْآَنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلِیمٍ»(۱). پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قرآن کریم را بی‌واسطه از حق تعالی دریافت داشته است بدون آن که جبرئیل واسطه شود؛ برخلاف همانند حضرت موسی علیه‌السلام که در وصف او در آیهٔ بعد آمده است: «إِذْ قَالَ مُوسَی لاِءَهْلِهِ إِنِّی آَنَسْتُ نَارا سَآَتِیکمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آَتِیکمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکمْ تَصْطَلُونَ»(۲) که تازه در حال خبر گرفتن است: «وَأَدْخِلْ یدَک فِی جَیبِک تَخْرُجْ بَیضَاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ»(۳) به موسی معجزه‌ای داده می‌شود و برای او توضیح می‌دهند که «مِنْ غَیرِ سُوءٍ» است تا نپندارد برص یا جزام گرفته است و نیز او را از ترس برحذر می‌دارند: «وَأَلْقِ عَصَاک فَلَمَّا رَآَهَا تَهْتَزُّ کأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّی مُدْبِرا وَلَمْ یعَقِّبْ یا مُوسَی لاَ تَخَفْ إِنِّی لاَ یخَافُ لَدَی الْمُرْسَلُونَ»(۴).

انعامی‌های مراتب بعد همانند داوود و سلیمان علیهماالسلام هستند که در وصف آنان آمده است: «وَلَقَدْ آَتَینَا دَاوُودَ وَسُلَیمَانَ عِلْما وَقَالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَی کثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ»(۵).

این آیه با آیهٔ پیشین که از معرفت لدنی سخن می‌گفت تفاوت بسیار دارد. انعامی‌های پیشین در مقام «عالین» به صورت دفعی، لدنی گردیده بودند و اینان در ناسوت در حالی که با هم هستند به معرفت اعطایی و

  1. نمل / ۶.
  2. نمل / ۷.
  3. نمل / ۱۲.
  4. نمل / ۱۰.
  5. نمل / ۱۵.

(۱۸۹)

دهشی می‌رسند. معرفت، اقتدار و مغیباتی که مفت و بدون هیچ گونه تلاش و زحمتی به آن‌ها داده شده است.

باید توجه داشت این که خداوند در یک مورد کاری را انجام می‌دهد به این معنا نیست که ان کار سیستم‌بردار نیست و مورد «تخلف» یا «اختلاف» قرار بگیرد، بلکه این سیستم و نظام پابرجاست و هم‌اینک نیز راه برای گرفتن حقایق به صورت لدنی باز است، به شرط آن که موانع کنار رود و رندی عارف و تلبیس او مانع یافت حقیقت نشود. البته نمی‌شود کسی نبوت انبایی داشته باشد و مدعی شود که در غیر این صورت، باطل است.