شهید و صالح
شهید به کشتهشدگان در معرکهٔ جنگ گفته نمیشود، بلکه مراد از آن، گواهان بر کردار و صاحبان رؤیت و شهود است. «شهید» در فرهنگ قرآن کریم هم بر معصوم و هم بر غیر معصوم اطلاق شده است و به صاحب رؤیت گفته میشود؛ چنانکه برای کسی که ماه را رؤیت میکند به کار رفته است: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ»(۲).
قرآن کریم خداوند، فرشتگان و صاحبان علم را دارای رؤیت و شهود شمرده است: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِما بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»(۳).
«وَأُولُو الْعِلْمِ» صاحبان علم هستند نه عالمان و میان تعبیر «علما» با «صاحبان علم» تفاوت است؛ چنانکه در کتاب دانش استخاره میان صاحب استخاره با عالم به استخاره تفاوت نهادیم. صاحب علمی کسی است که رؤیت، وصول و قرب دارد و صاحب معرفت و رؤیت است و
- نساء / ۷۲ ـ ۷۳.
- بقره / ۱۸۵.
- آل عمران / ۱۸.
(۱۷۴)
برای همین است که تعبیر «العلماء» را به کار نبرده است؛ در حالی که این تعبیر با وحدت سیاق سازگار است؛ زیرا «اللَّه» و «الْمَلاَئِکة»همانند «العلماء» اسم ذات است و «أُولُو الْعِلْم» اسم معناست. به هر حال صاحبان علم با همهٔ بلندای مقام و مرتبهای که دارند میشود عصمت نداشته باشند.
اطلاق «شهید» در تمامی موارد کاربرد آن به لحاظ معرفت و رؤیت است و قتل در معنای آن اعتبار نشده است. به شهید در معرکه نیز از این باب شهید میگویند که در لحظهٔ جان دادن، در همین دنیا به رؤیت میرسد و در حالی که وصول به معرفت یافته است از دنیا میرود.
با توجه به این که شهیدان و صالحان در آیهٔ مورد بحث، بعد از پیامبران و صدیقان قرار گرفتهاند، وحدت سیاق اقتضا میکند که گفته شود چنین نیست که هر شهید و هر صالحی از انعامیها باشد، بلکه مراد از آن شهیدان و صالحان خاص است.