۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد چهارم: فصل دوم: هدایت و ولایت

 

هدایت حقی و خلقی

هدایت یا حقی است و جهت ربی دارد و یا خلقی. هدایت شأن حق تعالی است و پدیده‌ها حتی اولیای حق و حضرات چهارده معصوم علیهم‌السلام

(۳۶)

به هدایت حق است که هدایتگری دارند و تنزیل هدایت خداوند می‌باشند؛ چنان‌که می‌فرماید: «إِنَّک لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»(۱). در این آیهٔ شریفه، نداشتن توان بر هدایت به جهت خلقی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مستند و مقید شده است؛ چنان‌که می‌فرماید: «مَنْ أَحْبَبْتَ»، ولی اگر حق تعالی هدایت ایصالی کسی را بخواهد، پدیده‌ها نیز می‌توانند نقش هدایت ایصالی را برای دیگری داشته باشند؛ چرا که ایصال آنان به ایصال حق تعالی و به شکل تنزیلی و ظهوری است و حتی معجزات و کرامات آنان نیز ایصال است و هم حقیقتی را شکل می‌بخشد و هم به حقیقت می‌رساند و چنان‌چه ایصال خداوند با پدیده‌ای نباشد، هیچ کسی را یارای هدایت ایصالی وی نیست و تنها می‌توانند هدایت دلالی و حکایی و راهنمایی برای او داشته باشند.

این که گفتیم هدایت رسولان الهی و دیگر پدیده‌ها ایصالی است، لازمی نیز دارد و آن این که آنان تنها بر آن نیستند که مسیر هدایت را خبر دهند و این که آیا بندگان خدا نسبت به آن پذیرش داشته باشند یا نه، بی‌تفاوت باشند و چنین نیست که تنها رساندن پیام حق را شأن خود بدانند، بلکه آنان با عشق تمام به بندگان خدا مهرورزی دارند و ضلالت و گمراهی آنان بر ایشان اندوهی سنگین فرو می‌برد و پی در پی بر آن هستند تا با کاری، از گمراهی آنان مانع شوند؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «لَعَلَّک بَاخِعٌ نَفْسَک أَلاَّ یکونُوا مُؤْمِنِینَ»(۲).

هدایت صرف دلالت نیست تا گفته شود:

  1. قصص / ۵۶.
  2. شعراء / ۳.

(۳۷)

من هرچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم

تو خواه پند گیر خواه ملال

تمامی پدیده‌ها می‌توانند هدایت ایصالی داشته باشند؛ همان‌طور که می‌توانند هدایت ارایه‌ای برای دیگر پدیده‌ها رقم زنند، ولی هم در ایصال و هم در ارایه، به تنزیل هدایت‌پردازی دارند. حق تعالی هر پدیده‌ای را بی‌واسطه هدایت می‌کند و در کمون او نشسته و وی را با دست خود پیش می‌برد و هم هدایت با واسطه و به اسباب دارد. خداوند در هدایت بی‌واسطه هیچ بنده و پدیده‌ای را به کسی وا نمی‌گذارد، حتی به اولیای معصوم خود. خداوند در هر اتصال و ارتباط پدیده‌ها و بندگان با هم حضور دارد و اتصالی نیست که حق تعالی در میان آن نباشد؛ چنان‌که روایات زیر گواه آن است:

الف) وعن أبی جعفر، عن أبیه، عن الحسین بن علی علیهم‌السلام ، عن النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله أنّه قال: إنّ اللّه عزّ وجلّ یقول: أیما مسلم زار مسلما لیس إیاه یزور، وإنّما إیای یزور»(۱).

ـ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: چنین است که خداوند می‌فرماید: هر مسلمانی که مسلمانی را دیدار کند، تنها او را ملاقات نکرده است، بلکه فقط مرا زیارت کرده است.

ب ) وعن أبی جعفر علیه‌السلام قال: أیما مؤمن زار مؤمنا کان زائرا للّه عزّ وجلّ»(۲).

 

  1. حسین بن سعید، کتاب المؤمن، ص ۵۹.
  2. کتاب المؤمن، ص ۶۱.

(۳۸)

ـ امام باقر علیه‌السلام فرمود: هر مؤمنی که مؤمنی را دیدار کند زیارت کنندهٔ خداوند نفوذناپذیر و بزرگ است.

ج ) وعن أبی عبد اللّه علیه‌السلام أنّه قال: نزل جبرئیل علی النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله ، وقال له: یا محمّد، إنّ ربّک یقول: من أهان عبدی المؤمن فقد استقبلنی بالمحاربة»(۱).

ـ امام صادق علیه‌السلام فرمود: جبرییل بر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد و عرض داشت: ای محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله ، چنین است که پروردگارت سلام می‌رساند و می‌فرماید: کسی که بندهٔ مؤمن مرا اهانت کند، همانا به جنگ با من مواجه شده است.

د) وعن أبی عبد اللّه علیه‌السلام أنّه قال: من أدخل السرور علی مؤمن فقد أدخله علی رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله ، ومن أدخل علی رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله فقد وصل ذلک إلی اللّه عزّ وجلّ، وکذلک من أدخل علیه کربا»(۲).

ـ امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: کسی که بر مؤمنی شادمانی وارد آورد، چنین است که آن را بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد کرده است و کسی که بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد گردد به خداوند رسیده است. هم‌چنین است اگر ناراحتی بر او وارد سازد.

تمامی پدیده‌های هستی نسبت به یک‌دیگر هدایت و راهنمایی دارد. گاه چشم زدن‌ها، سر برگرداندن‌ها، پشت کردن‌ها، موانع راه، گشایش‌ها و حادثه‌ها نقش هدایت را بر عهده دارد.

  1. کتاب المؤمن، ص ۶۹.
  2. کتاب المؤمن، ص ۶۹.

(۳۹)

تمامی هدایت‌ها اعم از ایصالی و ارایه‌ای به هدایت ایصالی خداوند باز می‌گردد و این به آن معناست که حق تعالی به تنهایی تمامی پدیده‌های هستی را در هر مرتبه‌ای که باشند اداره می‌کند و تنها حق تعالی است که هدایت کننده و هادی است. خداوند عالم و آدم را به کسی واگذار نکرده است و چنان عشقی دارد که خود هدایت کننده و دستگیر تمامی آفریده‌های خویش است و در این کار حاجتی به غیر ندارد. خداوند در تمامی اسباب حضور دارد و هرچه هدایت در پدیده‌های هستی است به هدایت حق است و برای همین است که می‌فرماید: «إِنَّک لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»(۱). هیچ کس بدون خدا هیچ کاری نمی‌تواند بکند؛ همان‌طور که کسی جز حق تعالی وجود، هستی و ذات ندارد و فعل حق تعالی ظهور تنزیلی و عنایت اوست که خیال و توهم نیز نمی‌باشد و حقیقت ظهوری دارد. تمامی پدیده‌ها بر دست پروردگار و بر دل اوست که ظهور پیدا می‌کنند. هدایت تمامی پدیده‌ها در دست خداوند است و خداوند هیچ کس را به هیچ پدیده‌ای واگذار نکرده است و چیزی، کسی، جایی، حرفی و امری بدون حق نیست و هدایتی که پدیده‌ها متکفل و عهده‌دار آن می‌شوند هدایت حق است و خداوند به آنان لطف کرده است که این هدایت را بر دست آنان انجام داده است و آن پدیده نمی‌تواند بر دیگری منتی داشته باشد؛ همان‌طور که اصل پدیداری و ظهور آن به ظهور حق تعالی است. هدایت هر پدیده‌ای و تأثیر آن به تأثیر حق تعالی است و حق نزول پیدا می‌کند و خود کارپردازی دارد.

  1. قصص / ۵۶.

(۴۰)