قیوم
در پایان بحث از اشتقاقات مادهٔ «قوم»، به اسم مبارک «قیوم» میرسیم. ویژگی «الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» آن است که قیوم در آن است. این راه دارای قیوم است و خداوند با رونده در راه همگام و همسخن میشود و با او همراه میگردد و دالیوار خود را به او مینمایاند و عطش و شوق او را برای پیمودن راه بیشتر و بیشتر میکند. ویژگی «الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»آن است که راه دارای معرفت است و با رونده همراه و همسخن میشود و هر جا لازم باشد او را از خواب بیدار میکند و هرجا لازم است او را به خواب فرو میبرد تا رونده را در پناه ارشاد، حفاظت و حراست خود درآورد و برای این کار هزاران فرشته را برای جزییترین کارها به خدمت میگیرد، بلکه حق تعالی خود به صورت مستقیم وارد میشود و رونده را به پناه خود میآورد و او را برای رفتن و چگونه رفتن مورد خطاب قرار میدهد و در گوش دل او پیام صوتی میآورد و در اینجاست که روندهٔ این راه معنای «قیوم» را مییابد، بلکه به زیارت قیوم توفیق پیدا میکند و مییابد که قیوم بر راه ایستاده و صاحب راه در راه با اوست که با دست خویش دست او را گرفته و به گام خویش او را گام به گام پیش میبرد؛ بدون آن که کسی را به غیر حتی به فرشتگان واگذار کرده باشد، ولی پیش از وصول به قیوم، بارها او را از لقمه تا نطفه و تا جنینی، طفولیت، نونهالی و نوباوگی و نوجوانی تا وقتی که تمامی هستی او را از وی میگیرند، بارها
(۸۴)
و بارها با او دالی میکنند تا شوق وی را برانگیزانند و او را از اودیهٔ بلاخیز حرکت میدهند تا آتش محبت را در او برانگیخته سازند و در پایان خون گرم و سرخ او را که به آتش عشق، حرارت گرفته است میریزند تا بتواند به دیدار قیوم برسد و معرفت در اینجاست و در این هنگامه است که بنده هر چیزی را زمین مینهد و چیزی برای خود بر نمیدارد.