۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد چهارم: فصل دوم: هدایت و ولایت

 

سبیل

سبیل به راهی لیز و لغزنده گفته می‌شود که خطر سقوط در هر جای آن وجود دارد. سبیل راهی پر خطر است که رونده احساس امنیت و آرامش در آن ندارد و پیچ‌های خطرناک، دره‌های عمیق، شیب‌های تند و رهگذرانی که راه نمی‌دانند و آفت‌ها و آسیب‌های فراوان خورده‌اند در آن است.

«سبیل» کاربردی عام در قرآن کریم دارد و هم به راه حق و هم به راه غیر حق اطلاق می‌شود؛ مانند: «الَّذِینَ آَمَنُوا یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ

(۶۶)

کفَرُوا یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیطَانِ إِنَّ کیدَ الشَّیطَانِ کانَ ضَعِیفا»(۱).

سبیل، افزون بر مفرد، به‌گونهٔ جمع نیز کاربرد فراوانی دارد: «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکمْ وَصَّاکمْ بِهِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»(۲).

اطلاق جمع آن هم برای راه‌های حق و هم برای راه‌های باطل و غیر حق آمده است: «یهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»(۳).

اگر به قرآن کریم مراجعه شود می‌شود موارد استعمال سبیل را در ۲۷ بستهٔ متفاوت دید. چنین کثرت و تنوعی بر نفوذستیزی و گذرناپذیری سبیل حکایت دارد. این بسته‌ها عبارت است از:

«السَّبِیلَ»(۴).

«سَبِیلٌ»(۵).

«سَوَاءَ السَّبِیلِ»(۶).

«وَابْنَ السَّبِیلِ»(۷).

 

  1. نساء / ۷۶.
  2. انعام / ۱۵۳.
  3. مائده / ۱۶.
  4. نساء / ۱۴۴.
  5. آل عمران / ۷۵.
  6. بقره / ۱۰۸.
  7. بقره / ۱۷۷.

(۶۷)

«قَصْدُ السَّبِیلِ»(۱).

«سَبِیلِ اللَّهِ»(۲).

«سَبِیلِی»(۳).

«سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ»(۴).

«سَبِیلِهِ»(۵).

«سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ»(۶).

«سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»(۷).

«سَبِیلَ الرُّشْدِ»(۸).

«سَبِیلَ الْغَی»(۹).

«سَبِیلِ الطَّاغُوتِ»(۱۰).

«سَبِیلَهُمْ»(۱۱).

«سَبِیلِک»(۱۲).

 

  1. نحل / ۹.
  2. بقره / ۱۵۶.
  3. آل عمران / ۱۷۵.
  4. نساء / ۱۱۵.
  5. مائده / ۳۵.
  6. انعام / ۵۵.
  7. اعراف / ۱۴۲.
  8. اعراف / ۱۴۶.
  9. اعراف / ۱۴۷.
  10. نساء / ۷۶.
  11. توبه / ۵.
  12. یونس / ۸۸.

(۶۸)

«سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یعْلَمُونَ»(۱).

«لَبِسَبِیلٍ»(۲).

«سَبِیلِ رَبِّک»(۳).

«سَبِیلَنَا»(۴).

«سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَی»(۵).

«سَبِیلَ الرَّشَادِ»(۶).

«ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ»(۷).

«سُبُلَ السَّلاَمِ»(۸).

«السُّبُلَ»(۹).

«سُبُلَنَا»(۱۰).

«سُبُلَ رَبِّک»(۱۱).

تنوع و کثرت موارد سبیل می‌رساند جمع کردن آن و رفتن بر آن به‌گونه‌ای که رونده به مقصد درست و مرکز آن نفوذ داشته باشد بسیار

  1. یونس / ۸۹.
  2. حجر / ۷۶.
  3. نحل / ۱۲۵.
  4. عنکبوت / ۱۲.
  5. لقمان / ۱۵.
  6. غافر / ۲۹.
  7. عبس / ۲۰.
  8. مائده / ۱۶.
  9. انعام / ۱۵۳.
  10. ابراهیم / ۱۲.
  11. نحل / ۶۹.

(۶۹)

سخت است. رونده باید در اقدام خیر خود چنان جانب احتیاط را داشته باشد که در کنار آن چندین شر زاده نشود. برای نمونه، انجام کار خیر سبب غرور نشود.

سبیل راهی است که تقاطع‌ها و ورودی‌ها و خروجی‌های فراوانی دارد و همین امر انحراف و اشتباه در مسیر را سبب می‌شود به گونه‌ای که کسی راه اصلی را از دست ندهد و خود را به مرکز و قصد برساند بسیار سخت و دشوار است و لغزش و لیزش هم در ابتدا و هم در میانه و هم در پایانه‌های آن و در هر جای آن امکان دارد.

افرادی که بر سبیل حرکت می‌کنند، خودنگه‌داری آنان بسیار سخت است و مخاطرات فراوانی پیش رو دارند. این محبان هستند که سیر سبیلی دارند و اولیای محبوبی حق تعالی بر صراط و به صورت انعامی سیر داده می‌شوند. سیر عمومی جامعه و مردم در صورتی که صراطی گردد و متولیان امور آنان را بر سبیل‌ها ورود ندهند سلامت و سعادت خود را به آسانی به دست می‌آورد، ولی اگر متولیان امور دینی و تبلیغی تخصص لازم را نداشته باشند و به جای ترویج صراط به سبیل‌ها بپردازند، مشقت و رنج مضاعف است که بر دوش افراد جامعه می‌گذارند و دین‌داری چنان سخت می‌شود که به دین‌گریزی می‌انجامد و برخی به راحتی مرتکب گناهانی می‌شوند که گذشتگان به ندرت چنان گناهانی می‌آوردند. نحوهٔ برخی از قتل‌هایی که اتفاق می‌افتد در این رابطه هشداردهنده است.

در میان بسته‌های بیست و هفت‌گانه‌ای که ذکر شد شمار «سَبِیلُ

(۷۰)

الْمُجْرِمِینَ»(۱)، «سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»(۲)، «سَبِیلَ الْغَی»(۳) و «سَبِیلِ الطَّاغُوتِ»(۴) اندک و به یک شماره است. این امر می‌رساند انسان‌های عادی و معمولی فساد و جرم مورد اهتمامی ندارند و تلاش کنندگان در جرم و فساد، اندک هستند.

سبیل هرچند کسی با استقامت در آن مسیر بپیماید مشکلات خود را دارد و حتی خیر آن نیز بدون گرفتاری نیست؛ چنان‌چه بررسی موارد کاربرد در قرآن کریم نشان می‌دهد یا با قتل همراه است یا جنگ یا ریاضت‌ها و زحمت‌هایی در ردیف آن که نمونه‌هایی از آن می‌آید:

«وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَکمْ»(۵).

«وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(۶)

«قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکفْرٌ بِهِ»(۷)

«وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(۸)

«الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لاَ یسْتَطِیعُونَ ضَرْبا فِی الاْءَرْضِ»(۹).

 

  1. انعام / ۵۵.
  2. اعراف / ۱۴۲.
  3. اعراف / ۱۴۷.
  4. نساء / ۷۶.
  5. بقره / ۱۹۰.
  6. بقره / ۱۹۵.
  7. بقره / ۲۱۷.
  8. بقره / ۲۱۸.
  9. بقره / ۲۷۳.

(۷۱)

«وَکأَینْ مِنْ نَبِی قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(۱).

هیچ گونه ملایمت، نرمی و راحتی در این موارد نیست و هر جا «سَبِیلِ اللَّهِ» آمده نوعی مشکل، گرفتاری، مصیبت، فلاکت و سختی با آن است و در هیچ موردی سکون، طمأنینه، آرامی و گشایش در آن دیده نمی‌شود و تمامی ورود و خروج‌های فراوان و رویش‌ها و ریزش‌هاست بدون کامیابی و راحتی؛ نتیجه و حاصل آن‌چه گفتیم این شد: ویژگی سبیل آن است که تشتت، تعدد، کثرت عنوان، زحمت و مخاطره دارد.