۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد سوم: فصل پنجم: عوالم پدیده‌ها

 

مدیریت عوالم

تربیت حق تعالی سیستماتیک و نظام‌مند است. در برخی مناطق سردسیر دیده می‌شود تا آب چکیده می‌شود بدون آن که درون ظرفی تصنعی باشد، خود به خود یخ می‌زند. پدیده‌های هستی نیز چنین است و این پدیده‌ها بدون آن که نیاز باشد درون ظرفی تصنعی باشند و بی آن که نیازی به دیگری داشته باشند به خودی خود جای خود را باز می‌کنند. تمامی پدیده‌ها شارژ سر خود و خودشارژری دارند؛ خواه در عوالم ماورایی باشند یا در عالم ناسوت. عالم ماده در این زمینه گویاست. عوالم دیگر نیز چنین است. قرآن کریم این سیر طبیعی را چنین تعبیر می‌آورد: «کلٌّ فِی فَلَک یسْبَحُون»(۱). هر پدیده‌ای مداری طبیعی دارد که برای سیر و حرکت بر آن تنظیم شده است. این مدار مختص اجرام آسمانی نیست. این مدار سبب می‌شود فوندانسیون لازم برای بنای آن پدیده و سیر آن آماده باشد. تمامی عالم سیری پویا و بدون توقف و بی‌پایان دارد و کمالی نیست که خداوند برای پدیده‌ای فروگذار کرده باشد برای همین است که تمام حمد را باید برای تمام حق دانست و سرود «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» خواند. این آیه همه چیز را در خود دارد و چیزی نمی‌ماند که در آن نیامده باشد. برای هر پدیده‌ای سیری کوتاه یا بلند، میانه یا دراز، رویین یا زیرین،

  1. انبیاء / ۳۳.

(۲۲۷)

آگاهانه یا ناآگاهانه است. سیری که به چیزی و به جایی محدود نمی‌شود. سیری که ازلی و ابدی است. هر پدیده‌ای بی نهایت عالم را جابه‌جا می‌شود. آن‌چه ما می‌بینیم با همهٔ شگفتی‌هایش از قعر آسمان‌ها تا محاق دریاها، یک عالم از عوالم بی‌پایان است که نام آن عالم «ماده» است. عالمی که به تعبیر شاعر در قیاس با عوالم دیگر، تمثیل زیر را دارد:

زمین در جنب این افلاک مینا

چو خشخاشی بود بر روی دریا

خداوند ربّ چنین عوالمی است. خدایی که هم خود نامحدود و بی‌پایان است و هم آفریده‌های او و هم هر یک از پدیده‌هایی که دارد. او نه در آفرینش خود پایان دارد و نه هیچ پدیدهٔ آفریده را پایانی داده است. کار خدا پایانه ندارد. چنین خدایی را باید در خلوت خود سیر داد. خدایی که در سورهٔ حمد از خود می‌گوید و کلامی از دیگری نمی‌آورد. حتی آیاتی که به زبان بنده است، خود سخن می‌گوید. موضوع سورهٔ حمد تنها حق تعالی است و بس؛ بدون آن که حاشیه‌ای داشته باشد.

اهمیت سورهٔ حمد به همین نکته است و برای همین است که نماز بدون آن نماز نیست: «لا صلاة إلاّ بفاتحة الکتاب»(۱). تمامی نماز و حقیقت آن سورهٔ حمد است. این از کاربردهای سورهٔ حمد است که این سوره را باید دو مرتبه در نماز خواند و نماز بدون قرائت آن باطل است. سوره‌ای که فقط از حق تعالی می‌گوید و خداوند در آن حقیقت دارد. در سورهٔ

  1. مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۱۵۸.

(۲۲۸)

حمد، به تعبیری عامیانه باید گفت بنده چندین بار به خداوند هجوم می‌برد و حمله می‌کند تا بلکه بتواند قلهٔ رفیع حق را فتح کند؛ همانند موچه‌ای که بارها از دیوار صاف و بلندی بالا می‌رود و پیوسته می‌افتد، ولی دوباره از نو شروع می‌کند و رها نمی‌کند. تفسیر و تبیین سورهٔ حمد، کلافه‌کننده است.

باید نشست، و با توجه هم نشست، و با توجهِ دل هم نشست، و با سورهٔ حمد، به طرف خدا رفت.

(۲۲۹)

(۲۳۰)