تمام فیض و کمال پدیدارها
«الرَّحْمنِ الرَّحیم» تمام ظهور حقی و تمامی اسمای حق تعالی و نیز تمامی خلق مظهری را در خود دارد. «الرَّحْمن» در مقام مظهری تمام فیض است و تمام ظهور خلقی و بیانگر ذات و اسم عام و اسم ابداع و اصل پدیداری است و «الرَّحیم» کمال پدیدارها و اسم خاص است. ظهور و زنده شدن پدیدهها به «الرَّحْمن» است که اسم فیض است و رشد آنها به «الرَّحیم» است که اسم برای فیض ثابت است.
این دو اسم مبارک تکرار «الرَّحْمنِ الرَّحیم» موجود در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» نیست؛ زیرا تمام حق با تمام خلق در «الرَّحْمنِ الرَّحیم» بسمله به صورت جمعی موجود است و این جمعیت در آیهٔ شریفهٔ «الرَّحْمنِ الرَّحیم» تقسیم میشود و با این آیه تفصیل مییابد؛ یعنی آیهٔ شریفه تفصیلساز است. خاصیت هر گزارهٔ علمی چنین است که قابلیت جمع و تفصیل داشته باشد؛ هر یک از آیات سورهٔ حمد تا بدینجا چنین است که خود گزارهای تمام است و شمول و گستردگی یا جمعیت آن چنان است که چیزی را فروگذار نمیکند و هر آیه، بلکه هر
(۲۳۳)
فراز آن تمامیتی اَتَمّ دارد. برای همین است که این سوره منت خداوند تعالی بر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میباشد؛ چرا که با هر یک از فرازهای این سوره، تمامی پدیدههای هستی و حتی حق تعالی را به آن حضرت داده است. هم جمع را داده است و هم تفصیل را به گونهای که خداوند به هر یک از بندگان میتواند بفرماید دیگر جایی برای طمع به غیر آن به این امید که افزونتر باشد، باقی نگذاشته است:
طمع را نباید تو چندان کنی
که صاحب کرم را پشیمان کنی
خداوند با نزول سورهٔ فاتحه بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دیگر چیزی نبوده است که به ایشان عطا نکرده باشد و برای همین است که جای منت دارد؛ زیرا از هرجا قطع کرده، چیزی را نکاسته و همه را به گونهٔ کامل و اتم و به صورت عنایی و دهشی به ایشان عطا کرده؛ چیزی که به هیچ یک از پیامبران گذشته نداده است. سورهٔ حمد اگر همینجا تمام میشد، معنای آن کامل بود، ولی باز در مقام تفصیل است و بر این پایه، آن را ادامه میدهد. سورهای که هم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» آن کمال و تمام را با خود دارد و هم «الْحَمْدُ لِلَّه» و هم «رَبِّ الْعالَمینَ» و هم «الرَّحْمنِ الرَّحیم» و هم تمام آیات، بلکه تمامی فرازهای آن تک بیت غزل حق تبارک و تعالی است که تفاوت آن به جمع و تفصیل است و هیچ یک از این آیات یا فرازها کمی و کاستی در حقیقت معنا ندارد و هر یک گزارهای کامل است.
برخی از عالمان خواستهاند میان «الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» در آیهٔ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد و نیز همین آیه در سورهٔ حمد و نیز در
(۲۳۴)
بسملهای که در نامهٔ سلیمان آمده است: «إِنَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»(۱) تفاوت بگذارند و اولی را ذاتی و دومی را وصفی دانستهاند، اما باید توجه داشت در این که «الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» دو اسم از نامهای نیکوی خداوند است در هیچ یک از این آیات تفاوتی ندارد، اما همین عالمان باطنگرا در توجیه این که آیات یاد شده چگونه تکراری ندارد، موفق نبودهاند. در اندیشهٔ آنان به این امر توجه نشده است که حضرت سلیمان در بسمله با مقام ختمی اشتراک دارد و چنانچه «الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» در بسمله ذاتی باشد، سلیمان باید ظهور صفات ذاتی خداوند باشد و در این صورت، خداوند نباید سورهٔ حمد را امتنان بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و مختص آن حضرت صلیاللهعلیهوآله میدانست؛ چرا که سلیمان نیز با دارا بودن بسمله، صفات ذاتی را واجد میشد. وصف، عنوانی است بدون لحاظ ذات، و اسم، لحاظ ذات را با خود دارد که هر دو؛ هم صفت و هم اسم، یا ذاتی است یا فعلی. صفات ذاتی نیز یا حقیقی محض است یا دارای اضافه است. صفات ذاتی حقیقی وصفی است که لحاظ غیر ندارد؛ مانند علم ذاتی خداوند و صفات دارای اضافه لحاظ غیر دارد؛ مانند علم ذاتی خداوند به پدیدهها. باید توجه داشت میان اصطلاح «صفات دارای اضافه» با «صفات اضافی» در بحث اسما تفاوت است. صفات دارای اضافه مثل عالم و صفات اضافی مثل «عالمیت» که صرف انتزاع ذهن است و نباید میان این اصطلاحات خلط کرد و نیز اسمای صفتی نیز
- نمل / ۳۰.
(۲۳۵)
اصطلاحی بیبنیاد و بدون محتوا در بحث اسماست. اسمای الهی نه با هم تداخل دارد و رابطهٔ آن عام و خاص نیست و نه یکی متضمن دیگری است و نه به صورت انضمامی است، بلکه هر یک عین دیگری است ولی تعین دارد. بحث تداخل و تضمن به کلی از اسمای الهی خارج است. این مطلب گفته شد تا برخی اشتباهاتی که بعضی به آن مبتلا شدهاند گرداب اندیشه نگردد.
درست است خداوند در تجلی خود تکرار ندارد، ولی کسی میتواند نحوهٔ اختلاف آیات الهی را بیان دارد که ظرایف و ریزهکاریهای هر یک از آیات را بداند. فهمی که تنها به انس با هر یک از این آیات ممکن میگردد نه با بحثهای مدرسی و قواعد دانشهای کسبی.
درست است «الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» از اسمای ذاتی حق تعالی است، نه فعلی، ولی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» در نامهٔ سلیمان بسملهای بدون سوره است و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» در سورهٔ حمد همراه با سوره است و همین امر سبب تمایز در هویت این دو آیه میشود. پیامبر اکرم نه تنها بسملهٔ سلیمان را داراست، بلکه افزون بر آن ۱۱۳ بسملهٔ همراه با سوره را واجد میباشند و بسملهٔ سلیمان یا بهطور کلی متفاوت است و یا نسخهٔ دوم یکی از از این بسملههاست. کمی و افزونی شمار آیات و این که سوره کوتاه باشد یا بلند، شخصیت و هویت بسمله را تغییر میدهد و آن را در ترکیب، بطون و مطالع متفاوت میسازد. گاه کثرت آیات یک سوره سبب اهمیت بسمله میشود و گاه کمی آیات. وزن هر بسمله با توجه به آیات سورهای که در قرآن دارد سنجیده میشود. برای
(۲۳۶)
همین است که بسملهٔ سورههای دارای حروف مقطعه در مغیبات کاربردهایی دارد که بسملهٔ غیر آن چنین توانی ندارد. آمار حروفی که در هر سوره است باز به معنای بسملهٔ آن جهت میدهد. عمقی که در هر بسمله است از آیات آن سوره به دست میآید. رابطهٔ بسمله با آیات هر سوره به گونهٔ مشاعی است نه تفکیکی. بسملهٔ یک سوره دارای ده لایه است و بسملهٔ سورهای دیگر چند برابر آن لایه، باطن و مطالع دارد. برای کشف هر باطن و مطلع باید آمار حروف و کلمات هر سوره را استخراج کرد و لحاظ شمارگان هر حرف را داشت. آمار ریاضی حروف در نحوهٔ ورود به مغیبات قرآن کریم نقش دارد. هر سورهای حرفی در آن بیشتر استفاده شده است. با این توضیح میتوان عمق بسملهٔ سلیمان را در قیاس با عمق بسملهٔ سورهٔ حمد به دست آورد؛ بسملهای که سورهای ندارد با بسملهای که سورهٔ حمد را دارد. تفاوت «الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» موجود در بسمله با سورهٔ حمد به اجمال و تفصیل است و هر دو نیز رحمت ذاتی را بیان میدارد. سلیمان با بسملهای بدون سوره، ناسوتی را تسخیر کرده است تا چه رسد به مقام ختمی صلیاللهعلیهوآله که بسملههایی فراوان همراه با سوره دارد و نیز به بسملهٔ سورهٔ حمد اختصاص داده شده است. برای همین است که آن حضرت موجوداتی جامد مثل ابولهب را با مغناطیسی قوی گرفتند و در کورهٔ ولایت خود چنان سخت کردند که سالهای ناری جهنم را در عمر کوتاه ناسوت خود طی کردند. این سنگ جامد چنان در این کوره سرد شده است که باید گفت خداوند را نیز ـ با تعبیری مسامحی ـ عصبی کرده است که چنین
(۲۳۷)
نفرین میکند: «تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»(۱). مثل مادری که فرزند دلبندش او را اذیت کرده است و نفرین میکند: پرپر بزنی انشاء اللّه. سلیمان هیچ گاه نتوانست چنین کورهای داشته باشد. باد که هرچند چموش باشد تا دهنهٔ آن به افسار تسخیر کشیده شود به هر جا که اراده شود، میرود.
اطلاق «الرَّحْمَن» بر غیر حق تعالی روا نیست و از این لحاظ اسم خاص است؛ برخلاف «الرَّحِیم» که میشود آن را بر غیر حق تعالی نیز اطلاق کرد.
از آنجا که معناشناسی دو اسم شریف «الرَّحْمَن» و «الرَّحِیم» در جلد دوم این تفسیر گذشت، به همان مطالب بسنده میشود.
- مسد / ۱.
(۲۳۸)